ثمانه نادری
بعد از تصویب بورس ارز و فراهم آمدن زیرساختهای آن در بازار سرمایه، کارشناسان تثبیت و تکنرخی شدن ارز را مقدمه فعالیت آن ذکر کردند و منتظر تصمیم دولت در این باره بودند تا اینکه ارز تکنرخی شد و همچنان بر سر فعالیت بورس ارز چالش وجود دارد.
عدهای راهاندازی و فعالیت جدی بورس ارز را برای شفافیت بازار ارز که میتواند به نوسانات هیجانی و فاصله نابرابر نرخ آزاد و دولتی آن خاتمه بدهد، ضروری میدانند و برخی نیز مشکلات مربوط به بازار ارز را فراتر از آن چیزی میدانند که با راهاندازی این نوع بازارها قابل حل باشد.
آذر ماه سال ۱۳۹۴ بود که شورایعالی بورس راهاندازی بازار آتی ارز را به تصویب رساند و تمام زیرساختهای آن در این سال را فراهم کرد. با این حال این بازار فعالیت خود را شروع نکرد. گفته میشد با تثبیت نرخ ارز زمینه فعالیت این بازار نیز شکل بگیرد. با این حال در اوج بحرانهای ارزی و پس از تثبیت نرخ ارز موضوع فعالیت این بازار برای حل و فصل مسائل ارزی کنونی در حاشیه ماند.
به اعتقاد موافقان، راهاندازی بورس ارز میتواند در پوشش نوسانات ارزی، ایجاد شفافیت در بازار و همچنین پاسخگویی به متقاضیان ارزی کمکبخش باشد. ضمن آنکه باید دانست که این مکانیزم از سوی بسیاری از کشورها در جهت کاهش نوسانات ارزی مورد استفاده است. با این حال مخالفان بر این عقیدهاند هدایت ارز به سمت بازاری به نام بورس ارز به بلوکه شدن ارز، ایجاد تقاضای کاذب، ایجاد رانت و انحصار برای طبقهای خاص و به ویژه تبدیل شدن ارز به کالا که تبعات منفی دارد، منتهی خواهد شد و حداقل در شرایط اقتصادی کشور ما نتایج درستی به همراه نخواهد داشت. برخی از بررسیها نیز حاکی از یکسری مقاومتها در برابر ورود منابع ارزی به بورس است که علت آن از سوی کارشناسان، رقابت با بورس عنوان میشود.
بانک مرکزی اعتقادی به بازار سرمایه ندارد
عباسعلی حقانینسب، کارشناس بازار سرمایه در این خصوص به «کسبوکار» میگوید: علت اینکه بورس ارز تا به حال راهاندازی نشده یا شروع به کار نکرده مثل خیلی از موارد به این بر میگردد که بانک مرکزی اعتقادی به بازار سرمایه ندارد، در حالی که میتوان از ابزار بازار سرمایه برای ایجاد شفافیت بیشتر، کنترل نقدینگی و کنترل نرخ ارز استفاده کرد؛ یعنی همان سیاست شناور مدیریتشده را در بازار سرمایه نیز اعمال کرد. اگر بانک مرکزی اعتقاد حداقلی به بازار سرمایه داشت، از این بازار در خیلی از حوزهها استفاده میکرد. این بانک به جای حراج ذخیرههای ارزی میتوانست جریان نقدینگی به سمت بازارهای کاذب را مهار کند و مشکلات حوزه ارزی را کمتر سازد. ضمن اینکه با اعمال نظارت بیشتر از حاشیهسازی در بازار ارز جلوگیری کند، اما متاسفانه به دلیل بخشینگری سالهاست که بانک مرکزی به صورت کاملا برعکس به بازار سرمایه به عنوان بازار رقیب نگاه میکند و موفقیت آن را موفقیت خود تلقی نمیکند.
وی با اشاره به نقش بورس ارز در مهار مسائل ارزی کنونی کشور، توضیح میدهد: راهاندازی بورس ارز و قراردادهای آتی ارز میتوانست کمکرسان باشد و علاوه بر نقدینگی، فروشهای سازمانیافته را مهار کند؛ فروشهایی که میتوانست به صورت متمرکز درآید و بازار میتوانست حجم و اندازه را تعیین کند. شاید کنترل خیلی راحتتر اتفاق میافتاد. در هر شرایطی هر کالایی که قابلیت معامله داشته باشد وجود بورس به عنوان محلی برای مبادله هم به شفافیت و هم مدیریت آن کمکبخش است که بورس ارز هم از این قاعده مستثنی نیست.
عدم درک مزایای بورس
علیرضا باغانی، کارشناس بازار سرمایه
راهاندازی هر نوع بورسی به ایجاد شفافیت در بازار کمک میکند. در حال حاضر که مهمترین دغدغه بازار ارز عدم شفافیت است، راهاندازی بورس در این راستا در کنترل تلاطمات ارزی موثر است. نبود این بازار سبب شده است دولت دلایل پراکندهای برای نوسانات ارزی ذکر کند، در حالی که این دلایل با بورس ارز مرتفع میشود. مثلا دولت میگوید نرخ ارز به دلایل اقتصادی یا سیاسی بالاست یا موارد دیگر که تقاضای فیزیکی برای ارز بالا میرود، در بورس ارز قابل حل شدن است، در حالی که بانک مرکزی بازار را در اختیار خود گرفته و حاضر به واگذار کردن آن به بورس نیست. این کاملا خلاف رویه کشورهای توسعهیافته است که مبادلات ارزی در بورس مستقر است. مصوبه راهاندازی بورس ارز در سال ۹۴ به تصویب شورایعالی بورس رسید، اما بانک مرکزی به این دلیل که مزایای این بازار را درک نکرده بود، از اجرای آن عدول کرد و آن را اجرا نکرد. متاسفانه نه تنها بانک مرکزی، بلکه مسئولان ما نیز از مزایا و اهمیت بورس غافل هستند. درک همین بورس اوراق بهادار که توانمندی زیادی در جلوگیری از تورم دارد، دشوار است، چه برسد به سایر ابزارهایی که از طریق بورس میشود از آن بهره برد. وقتی شاخص مثبت شد همه سخن از امید میگویند، در حالی که عدم فرهنگسازی و آگاهی به بورس مانع از رشد بورس است. هر وقت مسئولان اهمیت بورس و مزایای آن را پذیرفتند ما نیز میتوانیم به مثابه کشورهایی مثل آمریکا که بالای ۹۰ درصد مردم آن سهامدارند در بورس نقش پررنگی داشته باشیم، در حالی که سهم کنونی ما از بورس کمتر از حتی یک درصد است.