به گزارش کسب و کار نیوز، علی باقری در اجلاس بسیج اساتید گفت: آنچه که روحالله موسوی را امام خمینی کرد، نایب امام زمان بودن او بود. به عبارت دیگر، ولایت فقیه یا جانشینی ولایت امام زمان بود که اعتباری فراتر از تصور عادی و مادی را به امام خمینی داد که ملت بدون هیچ شک و شبههای مال و جان خود را در راهی که او ترسیم کرده بود، فدا کردند.
وی افزود: باور قلبی به آموزههای خط امام و پایبندی عملی به اصول و مبانی این راه و خط نورانی و در یک کلام انقلابیگری، تنها راه عقلایی برای صیانت از استقلال، پاسداری از آزادی، حفظ منافع ملی، تضمین امنیت ملی، تأمین تعالی مردم و پیشرفت کشور است.
باقری ادامه داد: همواره شخص و شخصیت امام و راه و خط امام مورد تهاجم دشمن بیرونی بوده است که متأسفانه با منفعت طلبی، دنیاخواهی، سست انگاری، محافظه کاری و بازیهای سیاسی شخصیتها و جریانهای داخلی، نه تنها از مرزهای خط و راه امام خمینی به درستی صیانت نگردید، بلکه در بسیاری از موارد آموزه های فکر و راه امام، گروگان منافع شخصی و جریانی در داخل کشور قرار گرفت و این افراد و جریانها، امام و فکر امام را فدای منافع پست بی ارزش خود کرده و میکنند.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: دقت در تاریخ سیاسی شخصیتها و جریانهای سیاسی در چند دهه گذشته به خوبی هویدای این واقعیت تأثربرانگیز است که همه شخصیتها و جریانهایی که از مسیر اصیل انقلاب اسلامی فاصله گرفتهاند، با وجود همه اختلافها و تفاوتهای کوچک و بزرگی که با هم دارند، در یک چیز با هم مشترکند و آن؛ دوری و انحراف از آموزههای خط امام و یا تحریف راه و مسیر امام است.
باقری اظهار کرد: جریانی که یک روز با افتخار عنوان خود را پیروان خط امام قرار داده بود، به یکباره در سال ۱۳۷۶، خط امام را حذف و شخصیت امام را در موزههای تاریخ قرار داد و به جای خط امام عنوان اصلاحات را برای خود برگزید. چند سال بعد هم جریانی که مدعی احیای گفتمان امام بود، به یکباره اما را حذف و مکتب ایرانی را جایگزین آن نمود. جالب آن که هر یک از این دو جریان با وجود اختلافهای متعدد فکری و عملی، در یک چیز مشترکند و آن حذف امام و تفکر امام است که از اینرو، در حالی که جریان اصلاحات، آرمان امام مبنی بر “صدور انقلاب” را به “تنشزایی ایران” تعبیر کرد و “مکتب ایرانی” صدور انقلاب را “سلطه منطقهای ایران” جلوه داد و چنین کسانی هیچ سنخیتی با تفکر و راه و خط امام ندارند.
وی با اشاره به اینکه برخی راحت طلبان و سست عنصران این گزاره امام را که “حفظ نظام از اوجب واجبات است”، فقط در عقبنشینی در مقابل دشمن و تساهل و تسامح در قبال اصول و مبانی می دانند، گفت: آنان هیچگاه برای حفظ نظام حاضر نیستند از منافع شخصی و جریانی خود کوتاه بیایند. مقابله با اشرافیگری و خوی کاخ نشینی حاکمان و کارگزاران نظام از مسلمات خط و راه امام است، اما برخی تا جایی با امام و خط امام هستند که هیچ تعارضی با اهداف و منافع شخصی و جریانی آنها نداشته باشد.
باقری تصریح کرد: امروز دو جریان فکری کیان خط امام را تهدید میکند؛ یکی تفکر غربگرایی است که راه حل همه مسایل را در وادادن در قبال قدرتهای بزرگ به سرکردگی امریکا میداند و هیچ هویت مستقل فرهنگی، سیاسی، علمی و اقتصادی برای ملت ایران قائل نیست که متأسفانه این تفکر در برخی ارکان حاکمیت مصدر تصمیم سازی و تصمیم گیری است، دیگری تفکر متساهل و راحت طلبی است که با وجود اعتقاد اجمالی به خط و راه امام، اما نه تنها هیچ واکنشی در برابر زیرپاگذاشته شدن مرزهای خط امام از خود نشان نمیدهد، بلکه با سکوت معنادار بسترساز پیشبرد تفکر غربگرایان مخالف خط و مسیر امام را فراهم کرده تا جایی که غربگرایان بدون هیچ هزینهای بخشهای مهمی در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را اشغال کردند و از آن سکوها با تمام ابزارها و شیوهها خط امام را ناکارا و ناکارآمد جلوه میدهند.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: تصمیم امریکا برای خروج از برجام سرفصل جدیدی در عرصه سیاسی کشور ایجاد کرد، چراکه عدهای با صدای بلند راه حل همه مشکلات را در تعامل با امریکا میدانستند، حال که طی چند سال گذشته تعامل با امریکا با همه ابعاد آن محقق شد، امروز، نتیجه تعامل با امریکا را باید در افزایش وقاحت، گستاخی و درنده خویی آشکار رئیس جمهور این کشور به عینه مشاهده کرد. از اینرو، برای انتخاب درستتر مسیر پیشرو باید از گذشته عبرت گرفت و نقاط قوت و ضعف مسیر طی شده را با دقت و وسواس بررسی کرد.
وی با بیان اینکه مهمترین درس تاریخی از سرنوشت برجام، عقلایی نبودن اعتماد به دشمن و اتکا به بیگانه است، گفت: اگر امروز متوجه شدیم اعتماد به امریکا خلاف عقل بود، نباید به اروپاییها هم اعتماد کرد، چرا که اگر امریکا دشمن ما است، اروپاییها هم متحد و همپیمان دشمن ملت ایران هستند.
وی افزود: توهمگرایان درصدند تا تعامل با اروپا را با اعتماد به اروپا و اتکای به آنها گره بزنند، اما عدم اعتماد و عدم اتکا به اروپا به معنای عدم تعامل با اروپا نیست. ما باید به واقعیت واقف باشیم که اروپا درصدد است تا نقشی که در سالهای ۸۲ تا ۸۴ در جریان مذاکرات هستهای بازی میکرد، دوباره در عرصههای غیرهسته ای هم ایفا کند و با امتیازگیری از ایران، منافع بلندمدت خود در همکاری با امریکا را تأمین نماید. از اینرو صرفاً با اتکا به ظرفیتهای درونی و عدم امید به بیگانگان از جمله اروپاییها باید مسیر غلط گذشته را تصحیح کنیم، نه این که اعتماد به امریکا را با اعتماد به اروپا جایگزین نماییم.
باقری در پایان تاکید کرد: عربده کشیهای اخیر رئیس جمهور امریکا، شرایط را برای وحدت و انسجام کامل داخلی در قبال خصومت ورزی دشمنان و مانع تراشی بیگانگان فراهم آورده است و اکنون نوبت جریانهای مدعی انسجام داخلی است تا حول فرامین رهبر انقلاب اسلامی یک دل و یک صدا در مقابل فشارها و تهدیدها متحد شوند و از تکرار اشتباه اعتماد به دشمن و اتکای به بیگانه جلوگیری نمایند. پس اقدامات دولتمردان خصوصا در سیاست خارجی نباید به گونهای باشد که برآورد دشمن از ما که همواره پس از انقلاب اسلامی جز اقتدار و استقلال نبوده است، تغییر کند.
انتهای پیام