سرمقاله
التهابهای چند ماه اخیر در بازار ارز موقتا با اعلام نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی، ۱۱ اطلاعیه بانک مرکزی و راهاندازی سامانه نیما فروکش کرده که در این خصوص ملاحظاتی به شرح ذیل قابل ذکر است. ۱٫نظر به اینکه التهاب در بازار ارز تابع دو متغیر عوامل درونی اقتصاد و مولفههای اقتصادی و عامل بیرونی و مولفههای غیراقتصادی است و براساس نظر مسئولان بانک مرکزی مولفههای اقتصادی کشور تغییر منفی چندانی نداشتند اجرا و تثبیت برنامه ارزی و حتی براساس رشد اقتصادی اعلامی، در شرایط نسبتا خوب به سر میبرد، نشاندهنده این است که عوامل غیراقتصادی و هیجانی شدن بازار و ضعف اعتماد نسبت به آینده موجب این سردرگمی و التهابهای شدید در بازار ارز شد که هنوز از پسلرزههای آن در امان نماندهایم، سوال اساسی این است که آیا بانک مرکزی باید غافلگیر میشد و آیا نباید برای مولفههای غیراقتصادی نیز پیشبینی لازم را انجام میداد و برای شرایط هیجانی راهکارهای مناسب را در نظر میگرفت؟ آیا پس از بههم ریختگی و اثرگذاری منفی شدید آن بر اقتصاد یک باره باید اطلاعیه صادر شود؟
۲٫ به هر حال بانک مرکزی درباره کنترل نرخ ارز به صورت دیرهنگام ورود کرد و در حال حاضر بین گزینههای نه چندان مطلوب بهترین گزینه موجود که اعلام نرخ ۴۲۰۰تومانی برای تامین ارز همه نیازهای قانونی، تجاری، صنعتی و تولیدی در نظر گرفته شد، بازار نیز منتظر چگونگی اجرای این دستورالعملهاست.
برخی از بازارها از معاملات عمده کالاها خودداری کرده و منتظر اجرای کامل این برنامهها هستند. وظیفه بانک مرکزی اجرای کامل این برنامهها در زمان و سرعت عمل مناسب است و اگر ظرف چند روز نتواند این سازوکار را به صورت اجرایی که در عمل قابل مشاهده است، پیاده کند و در پیچ و خمهای اداری، معطل بماند خطر شکلگیری موج دیگر بحران ارزی وجود دارد.
همواره در کارها و طرحهای اقتصادی گفته میشود که برنامه درست و بجا و بهنگام ۲۰ درصد حجم فعالیت است و ۸۰ درصد آن اجرای صحیح برنامه است. صدها برنامه اقتصادی و اجتماعی از برنامههای ۵ ساله توسعه، بخشنامههای گوناگون مصوبشده و در وادی عمل عمده آنها اجرا نشده است. توقع از مسئولان بانک مرکزی این است که در اجرای برنامهها و اطلاعیههای ۱۱گانه جدیت به خرج داده و اثرگذاری آن در بازار مشهود شود. عدم سرعت عمل عملا موجب آشفتگی زیادتری خواهد شد، نگاه اداری به اجرای این برنامه و افتادن این برنامه همانند سایر برنامهها در پیچ و خمهای اداری موجب عدم اجرای بهموقع برنامهها خواهد شد.
۳٫ هر برنامهای در روی کاغذ میتواند مطلوب باشد، اما در وادی عمل با موانع و مشکلاتی بر خواهد خورد که توان تصمیمگیری برای مشکلات نیاز به حمایت کلیه ارکان نظام و اجرای دقیق برنامه دارد و بانک مرکزی به تنهایی توان اجرای برنامه و رفع موانع را نخواهد داشت.
۴٫ یکی از اثرات مثبت اقتصادی اجرای برنامههای ارزی کنترل نسبتا مطلوب ورود کالای قاچاق غیررسمی یا رسمی است. به عبارتی در دل تهدید شرایط ارزی فرصت مبارزه موثر با قاچاق فراهم شده است. از سمت مقابل نیز قاچاقچیان بیکار نمینشینند تا بانک مرکزی با صدور ۱۱ اطلاعیه کل کسبوکار پرقدرت و پرنفوذ آنان را تعطیل کند. برای کالای قاچاق نیاز به ارز قاچاق است. پس شکلگیری ارز قاچاق و بازار غیررسمی در صورت عدم ارائه برنامه منسجم از سوی بانک مرکزی یا عدم اجرای دقیق برنامهها محتمل است.
۵٫ غیر از موارد دیدهشده در برنامههای بانک مرکزی برخی نیازهای ارزی نیز وجود دارد که در این برنامهها نمیگنجد که بانک مرکزی با رصد سایر نیازهای ارزی باید نسبت به آنان تعیینتکلیف کند تا نیاز و تقاضا برای ارز غیررسمی عمدتا کنترل شود وگرنه در صورت تقاضا برای هر کالایی سمت عرضه آن ایجاد خواهد شد و کل برنامههای اقتصادی را زیر سوال خواهد برد.
در پایان تحرک بانک مرکزی برای پایان دادن به آشوب در بازار ارز کشور را به فال نیک میگیریم و امیدواریم در عمل نیز موفقیت حاصل شود و با دریافت بازخورد نسبت به اطلاعات لازم اقدام شود.