یادداشت
در سراسر دنیا وقتی دولتمردان و تصمیمگیران اصلی اقتصاد توان اداره درست اقتصاد را ندارند اقتصاد رشد بایسته خود را نخواهد داشت. تا زمانی که اقتصاد رشد نکند هر روز یک سمت اقتصاد با مشکل مواجه خواهد بود و مسائل متعدد ایجاد میشود. مسائل متعدد از این دستاند که سیاستهای کلان نادرست بوده و با علم اقتصاد هماهنگ نیست. نتیجه اداره نادرست اقتصاد نیز این میشود که هر روز مسائل مختلفی بروز میکند که مشکلات بانکی هم جزئی از آن است. تلاطم کنونی بازار پول نیز ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی است، اما اساسا اگر دولتها و حکومتها درست عمل کنند و رشد اقتصادی افزایش یابد میزان وجوه موجود در دست مردم بالا میرود و در این صورت عرضه نقدینگی نیز به بانکها زیاد خواهد شد. با افزایش نقدینگی بانکها نرخ سود بانکی نیز کاهش پیدا میکند. در نتیجه این تحولات مثبت است که گفته میشود اگر دولت در اقتصاد دخالت نکند به نفع اقتصاد کشور است. اما در شرایط فعلی مانع از رشد اقتصاد میشویم، امنیت سرمایهگذاری ایجاد نمیکنیم و به تناسب سرمایهای در اختیار نداریم. در نتیجه هر روز مشکلات بیشتر شده و باری بر بار سنگین مشکلات شبکه بانکی افزوده میشود.
طبیعتا پول باید تسهیلکننده رشد اقتصادی و بهبود وضعیت بازار باشد، اما دخالت دولت در اقتصاد مانع این کار خواهد شد. بانکها نرخ سود را به این علت بالا میبرند که فضای مناسبی مانند بازار ارز، سکه و طلا برای سرمایهگذاری سفتهبازانه فراهم شده است و پولهای مردم به سمت آنها هدایت میشود. وقتی نرخ سود به صورت دستوری پایین میآید بسیاری از سپردهگذاران به امید کسب سود بیشتر پول خود را از بانک به سمت این بازارها میبرند. انتقال پول از بانکها به سمت بازارهای سوداگرایانه آنقدر بود که در حال حاضر بانکها را دچار مشکل جدی کرده است. بنابراین همان دولتی که اجازه داد بانکها اوراق سپرده با نرخ ۲۰ درصد منتشر کنند در حال حاضر ناگزیر از پذیرش نرخ سودهای بالا در بانکهاست. از طرفی به دلیل کمبود وجوه نیز این اتفاق رخ خواهد داد. بنابراین در وضعیتی که دولت به فکر اقتصاد نیست و تصمیم درستی گرفته نمیشود با اعمال یک سری سیاست ها فشارها را از یک سمت به سمت دیگر منتقل و این فشارها با همین شکل ادامه پیدا میکند.
طبیعتا پول باید تسهیلکننده رشد اقتصادی و بهبود وضعیت بازار باشد، اما دخالت دولت در اقتصاد مانع این کار خواهد شد. بانکها نرخ سود را به این علت بالا میبرند که فضای مناسبی مانند بازار ارز، سکه و طلا برای سرمایهگذاری سفتهبازانه فراهم شده است و پولهای مردم به سمت آنها هدایت میشود. وقتی نرخ سود به صورت دستوری پایین میآید بسیاری از سپردهگذاران به امید کسب سود بیشتر پول خود را از بانک به سمت این بازارها میبرند. انتقال پول از بانکها به سمت بازارهای سوداگرایانه آنقدر بود که در حال حاضر بانکها را دچار مشکل جدی کرده است. بنابراین همان دولتی که اجازه داد بانکها اوراق سپرده با نرخ ۲۰ درصد منتشر کنند در حال حاضر ناگزیر از پذیرش نرخ سودهای بالا در بانکهاست. از طرفی به دلیل کمبود وجوه نیز این اتفاق رخ خواهد داد. بنابراین در وضعیتی که دولت به فکر اقتصاد نیست و تصمیم درستی گرفته نمیشود با اعمال یک سری سیاست ها فشارها را از یک سمت به سمت دیگر منتقل و این فشارها با همین شکل ادامه پیدا میکند.