سرمقاله
آنچه در حوزه اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار است، اسناد بالادستی ماست که یکی از سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی است که نقشهراه توسعه اقتصادی با محوریت بخش خصوصی است. این سند خود دو رکن اساسی دارد؛ برای دستیابی به اهداف مندرج این سند بالادستی سند دیگری هست و آن سند چشمانداز جمهوری اسلامی افق ۱۴۰۴ است. نقشهراه رسیدن به آن در گام اول سیاستهای کلی اصل ۴۴ است که یک فراز آن واگذاری شرکتهای دولتی به خصوصی است. ضرورت توجه کابینه به اسناد بالادستی دولت باید بسنده کند به امور نظارتی و به بیانی بنگاهداری و شرکتداری را به خصوصیها واگذار کند. اگر این اتفاق بیفتد، بهرهوری بالا میرود و ارزش افزوده شکل میگیرد و اشتغالزایی و اقتصاد رقابتی میشود. وقتی رقابتی شد، میتوان با واردات در بازار صادراتی با رقبا رقابت کرد و به انتقال تکنولوژی و برندسازی رسید. فراز دیگر بهبود محیط کسبوکار است. اگر این فضا درست شود، مجوزهای غیر ضروری حذف میشود، فعالیتهای اقتصادی شکل میگیرد و تولید رونق پیدا کرده و صادرات گسترش مییابد. بعد خود به خود این امور به سرمایهگذار برای سرمایهگذاری سیگنال میدهد.
نکته بعدی سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است که مبنای تطبیق و اصلاح خیلی از قوانین و مقررات است و اینقدر مهم است که اتاقها برای آن ستاد اقتصاد مقاومتی و کارگروه تعریف کردهاند و در اینها بحث صادرات، واردات، نظام تعرفه و… تحقق پیدا میکند. وقتی به فرازهای آن نگاه کنیم، مردمی شدن و درونگرایی اقتصاد مورد توجه قرار میگیرد و جذب سرمایهگذاری و بحث کیفیت نیز محقق میشود. پس این سند، سند اساسی دیگر است.
یک سند دیگر احکام برنامه ششم است. برنامه ششم یک برنامه مادر است. بسیاری از خطمشیها و اصول و چارچوبهای ما در این سند آمده است. سند دیگری که اهمیت دارد، قانون احکام دائمی قوانین مختلف برنامه است. فرازهایی برای آن آمده، از جمله حمایت از تولید، سرمایهگذاری، توسعه تجارت فرامرزی و… دو قانون دیگر هم که البته جزو اسناد بالادستی نیست، اما مهم است، یکی قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار است که جزو استراتژی دولت است و دولت اعلام کرده نقشهراه ماست و این قانون برای رونق تولید، توسعه تجارت و صادرات و نظاممند کردن فعالیتهای تشکلی در کشور تشکیل شده و در آن مشاوره دائم و مستمر دستگاههای حاکمیتی و دولت با تشکلهای بخش خصوصی مورد تاکید قرار گرفته است.
سند دیگر قانون رفع موانع تولید است که احکام خوبی دارد. این قانون در ماده ۵۷ آمده و بر مقرراتزدایی تاکید میکند و اتفاقاً فراقوهای است و قوه مقننه را در بر میگیرد. بنابراین آنچه برای تیم اقتصادی دولت مورد توجه است، اجرای احکام اسناد بالا دستی است، اما آنچه در برنامههای وزرای پیشنهادی آمده، برنامههای میانی است و به نوعی وظایف عملیاتی است و محورهای اقدام است. بنابراین آنها وقتی در چارچوب این سیاستها باشد، میتواند کارساز باشد. این محورها نمیتواند با اسناد بالادستی در تضاد باشد.
اینها نیازمند بودجه، بهرهگیری از مدیران اجرایی توانمند، کارشناسان و آسیبشناسی وضع موجود و هماهنگی تیم اقتصادی دولت است و مهمتر از آن هماهنگی تمام کابینه است. یعنی اگر در حوزه اقتصاد، بهداشت و درمان و… نگاه کنیم، میبینیم چه حجم وسیعی از فعالیت اقتصادی در بخش دارو و تجهیزات پزشکی و… وجود دارد. از سویی در اقتصاد و فرهنگ و هنر و… هم همینطور. بنابراین همه وزارتخانهها به نوعی در حوزه اقتصادی مثل محیطزیست، منابع طبیعی، وزارت راه و شهرسازی، وزارت بهداشت و… حائز اهمیت هستند. باید اسناد بالادستی به عنوان خط قرمز در دستور کار قرار بگیرد و هماهنگی کابینه و تیم اقتصادی و همکاری جدی و مستمر دستگاهها و سازمانها با فعالیت اقتصادی و بخش خصوصی و نهادهای قانونی بخش خصوصی مثل اتاقها فراهم باشد.
نکته بعدی سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است که مبنای تطبیق و اصلاح خیلی از قوانین و مقررات است و اینقدر مهم است که اتاقها برای آن ستاد اقتصاد مقاومتی و کارگروه تعریف کردهاند و در اینها بحث صادرات، واردات، نظام تعرفه و… تحقق پیدا میکند. وقتی به فرازهای آن نگاه کنیم، مردمی شدن و درونگرایی اقتصاد مورد توجه قرار میگیرد و جذب سرمایهگذاری و بحث کیفیت نیز محقق میشود. پس این سند، سند اساسی دیگر است.
یک سند دیگر احکام برنامه ششم است. برنامه ششم یک برنامه مادر است. بسیاری از خطمشیها و اصول و چارچوبهای ما در این سند آمده است. سند دیگری که اهمیت دارد، قانون احکام دائمی قوانین مختلف برنامه است. فرازهایی برای آن آمده، از جمله حمایت از تولید، سرمایهگذاری، توسعه تجارت فرامرزی و… دو قانون دیگر هم که البته جزو اسناد بالادستی نیست، اما مهم است، یکی قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار است که جزو استراتژی دولت است و دولت اعلام کرده نقشهراه ماست و این قانون برای رونق تولید، توسعه تجارت و صادرات و نظاممند کردن فعالیتهای تشکلی در کشور تشکیل شده و در آن مشاوره دائم و مستمر دستگاههای حاکمیتی و دولت با تشکلهای بخش خصوصی مورد تاکید قرار گرفته است.
سند دیگر قانون رفع موانع تولید است که احکام خوبی دارد. این قانون در ماده ۵۷ آمده و بر مقرراتزدایی تاکید میکند و اتفاقاً فراقوهای است و قوه مقننه را در بر میگیرد. بنابراین آنچه برای تیم اقتصادی دولت مورد توجه است، اجرای احکام اسناد بالا دستی است، اما آنچه در برنامههای وزرای پیشنهادی آمده، برنامههای میانی است و به نوعی وظایف عملیاتی است و محورهای اقدام است. بنابراین آنها وقتی در چارچوب این سیاستها باشد، میتواند کارساز باشد. این محورها نمیتواند با اسناد بالادستی در تضاد باشد.
اینها نیازمند بودجه، بهرهگیری از مدیران اجرایی توانمند، کارشناسان و آسیبشناسی وضع موجود و هماهنگی تیم اقتصادی دولت است و مهمتر از آن هماهنگی تمام کابینه است. یعنی اگر در حوزه اقتصاد، بهداشت و درمان و… نگاه کنیم، میبینیم چه حجم وسیعی از فعالیت اقتصادی در بخش دارو و تجهیزات پزشکی و… وجود دارد. از سویی در اقتصاد و فرهنگ و هنر و… هم همینطور. بنابراین همه وزارتخانهها به نوعی در حوزه اقتصادی مثل محیطزیست، منابع طبیعی، وزارت راه و شهرسازی، وزارت بهداشت و… حائز اهمیت هستند. باید اسناد بالادستی به عنوان خط قرمز در دستور کار قرار بگیرد و هماهنگی کابینه و تیم اقتصادی و همکاری جدی و مستمر دستگاهها و سازمانها با فعالیت اقتصادی و بخش خصوصی و نهادهای قانونی بخش خصوصی مثل اتاقها فراهم باشد.