ثمانه نادری
به گزارش کسب و کار نیوز، طبق آمارهای موجود با وجود ۱۰ برابر شدن تعداد دانشجویان دختر در این سالها، بازار کار روی خوشی نسبت به آنان نشان نداده و حتی فرصتهای شغلی برای زنان محدودتر هم شده است. جدا از آنکه شکاف جنسیتی، نابرابریهای جنسی و عوامل فرهنگی در این امر دخیل بوده است به اعتقاد کارشناسان، وضعیت بد بازار کار و فضای نامناسب کسبوکار در پی رکود تورمی نیز موجب شده زنان شرایط سختتری برای پیدا کردن شغل مناسب داشته باشند و راه ناهموارتر را تجربه کنند.
فضای نامساعد کسبوکار برای زنان
عضو هیات علمی دانشگاه مازندران در این رابطه با بیان اینکه بازار کار کشور از دو سوی عرضه و تقاضا با مشکل مواجه است و فضای کسبوکار در ایران همه را در انتظار نگه داشته است، گفت: این فضا هنوز برای حضور زنان فراهم نیست. زهرا کریمی درباره وضعیت بازار کار ایران گفت: رشد عرضه نیروی کار به ویژه زنان تحصیلکرده نشان میدهد بازار کار کشور با برابر نبودن فرصتهای اقتصادی برای زنان و مردان مواجه است.
کریمی درباره افزایش عرضه نیروی کار نیز گفت: افزایش گرایش زنان به حضور در بازار کار و افزایش نسبت جمعیت جوان جویای کار از علل افزایش عرضه نیروی کار است. این استاد دانشگاه رشد نیروی کار بالقوه را به علت رشد سریع جمعیت در دهه ۱۳۶۰، حضور فزاینده زنان در بازار کار، افزایش سریع شمار زنان دانشآموخته و نرخ پایین مشارکت آنان در بازار کار عنوان کرد. کریمی درباره دانشجویان دختر نیز گفت: تعداد دانشجویان زن در سال ۷۵ برابر با ۲۰۹ هزار نفر بود که در سالهای تحصیلی ۸۶-۸۵ برابر با یک میلیون و ۴۸۲ هزار نفر و در سالهای تحصیلی ۹۴-۹۳ برابر با ۲.۲ میلیون نفر بوده است.
کریمی اضافه کرد: همانگونه که مشاهده میشود، طی حدود ۲۰ سال تعداد دانشجویان دختر در دانشگاههای کشور حدود ۱۰ برابر شد، در حالی که ظرفیت بازار کار برای زنان نه تنها توسعه نیافت، بلکه محدودتر هم شد. وی افزود: جمعیت ۱۰ سال به بالای کشور در سال ۸۵ شامل ۲۹ میلیون و ۳۳۵ هزار مرد و ۲۸ میلیون و ۸۰۸ هزار نفر زن بود که جمعیت فعال مردان ۱۸ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر مرد و زنان ۴ میلیون و ۷۳۴ هزار نفر بوده است. وی ادامه داد: از جمعیت فعال مردان کشور، ۱۶ میلیون و ۸۷۲ هزار مرد شاغل و یک میلیون و ۸۷۸ هزار نفر مرد بیکار بودند. کریمی با اشاره به جمعیت فعال در سال ۹۴ اینگونه توضیح داد: از ۳۲ میلیون و ۲۸۰ هزار نفر جمعیت مردان ۱۰ سال به بالا، ۲۰ میلیون و ۴۰۵ هزار نفر آن را جمعیت فعال تشکیل میدادند و همچنین جمعیت شاغل مردان ۱۸میلیون و ۵۱۱ هزار نفر و بیکار یک میلیون و ۹۹۶ هزار نفر بود.
کریمی با اشاره به جمعیت زنان گفت: از ۳۲ میلیون و ۴۱۲ هزار نفر جمعیت زنان ۱۰ سال به بالا فقط ۴ میلیون و ۲۹۶ هزار نفر جمعیت فعال گزارش شده که ۳ میلیون و ۴۶۰ هزار نفر آنان شاغل و ۸۳۴ هزار نفر بیکار بودند. وی افزود: با اینکه تعداد دانشجویان زن در دانشگاههای کشور (طی سالهای ۷۵ تا ۹۴) حدود ۱۰ برابر شد، اما طی ۱۰ سال (۸۴ تا ۹۴) تعداد زنان شاغل در بازار کار کشور از ۳ میلیون و ۹۷۰ هزار نفر به ۳ میلیون و ۴۶۰ هزار نفر رسیده است. به عبارتی زنان دانشآموخته تربیت شدند، اما سازوکارهای بازار کار برای حضور آنان فراهم نشده است. وی با مقایسه سالهای ۸۵ و ۹۴ گفت: تعداد زنان کارفرما طی سالهای یادشده از ۳۸ هزار به ۴۶ هزار نفر، کارکنان مستقل از ۹۵۳ هزار به ۷۷۱ هزار نفر، مزدبگیر خصوصی از ۸۰۲ هزار به یک میلیون و ۶۱ هزار و کارکنان فامیلی بدون مزد از یک میلیون و ۲۵۶ هزار به ۶۸۸ هزار نفر و مزد و حقوقبگیر بخش عمومی از ۸۸۴ به ۸۹۴ هزار نفر رسید.
به گفته کریمی، طی سالهای یادشده ۴۷۳ هزار زن از بازار کار کشور خارج شدند. این استاد دانشگاه بیان داشت: حتی طی سالهای ۸۴ تا ۹۴ نرخ مشارکت اقتصادی زنان از ۱۷ به ۱۳ درصد تقلیل یافت، در حالی که نرخ مشارکت به تفکیک وضعیت سواد نشان میدهد مشارکت زنان با افزایش سطح تحصیلات به نحو چشمگیری افزایش مییابد. وی ادامه داد: نرخ مشارکت زنان در سال ۸۵ با تحصیلات ابتدایی معادل ۱۴.۸، راهنمایی ۸.۳، متوسطه ۱۴.۳، فوق دیپلم ۴۴.۳، لیسانس و بالاتر ۴۳.۵ و بیسواد ۱۵.۳ درصد بود. وی ادامه داد: نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال ۱۳۹۴ برای زنان در مقطع ابتدایی ۸.۶، راهنمایی۶.۷، متوسطه۹.۱، فوق دیپلم ۲۶.۱، لیسانس و بالاتر ۳۹.۷ و بیسواد ۸.۵ درصد بود. همانگونه که ارقام نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی زنان دانشآموخته نسبت به سال ۸۴ کاهش یافته است.
وی علل پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان را افزایش جمعیت شاغل به تحصیلکرده، خروج زنان تحصیلکرده از بازار کار، نرخ بالای بیکاری زنان، فقدان فرصتهای شغلی در شهرهای کوچک و روستاها و ناامیدی از یافتن شغل پس از دوران طولانی جستجوی کار در شهرهای بزرگ عنوان کرد. وی در پایان تاکید کرد: زنان دانشآموخته کشور برای حضور در بازار کار چارهای ندارند جز اینکه در رشتههای تحصیلی خود تلاش زیادی کنند تا بتوانند جایگاهی در بازار کار بیابند.
زنان سرمایه لازم را ندارند
محمد قلی یوسفی، کارشناس اقتصادی در این خصوص به «کسبوکار» میگوید: دو دلیل عمده برای محدود شدن فرصتهای شغلی برای زنان وجود دارد. دلیل اول بیکاری کل کشور است که هم زن و هم مرد را در بر میگیرد و این بیکاری به دلیل رکود موجود چه برای زنان و چه مردان در حال افزایش است. دلیل دوم این است که اشتغال را از منظر فعالیتهایی که در جامعه وجود دارد، در نظر نمیگیریم. با توجه به اینکه بنگاههای تولیدی اینک به دلیل رکود نقشی در اقتصاد ندارند و به حاشیه رانده شدهاند و بخشهای خدماتی هم اشباع شده، موقعیت شغلی بسیار اندک شده است و آنهایی که مشغول به کارند، عمدتا آقایان هستند که در بخش خصوصی به دلیل سرمایهای که دارند، فعالیت میکنند، اما درباره زنان اینطور نیست. معمولا زنان سرمایه لازم را ندارند و از نظر قانونی و حقوقی کمتر مورد حمایت قرار میگیرند؛ ازاینرو زنان کارآفرین نیز برای گرفتن وام و اعتبارات بانکی با موانعی روبهرو هستند. مخصوصا اینکه نابرابریهای زنان با مردان از نظر درآمدی نیز زیاد است. به همین دلیل زنان و به ویژه زنان کارآفرین با بیمهریهایی از جانب بازار کار مواجه میشوند که البته برای آن باید ریشههای حقوقی یافت. به علاوه این موضوع که حق مالکیت دست آقایان است یعنی داراییهای خانواده به اسم آقایان نوشته میشود و همچنین ارث نابرابر زنان با مردان نیز در این موضوع نقش دارد و زنان را بیشتر به حاشیه میراند.
افزایش عرضه ارزان کار زنان
اصغر مشبکی، کارشناس اقتصادی نیز با اشاره به تاثیر منفی آثار جنگ بر اشتغال زنان میگوید: در کشورهایی که درگیر جنگ میشوند خصوصا جنگهای طولانیمدت یعنی بین ۱۰-۸ سال و کشور متحمل خسارتهای زیاد جانی و مالی میشود، دو اتفاق رخ میدهد. یکی اینکه تعداد زنان بیسرپرست زیاد میشود و دیگر اینکه بعد از جنگ عرضه کار زنان بیش از عرضه کار مردان میشود. در کشور ما یک اتفاق سومی هم به این دو اتفاق اضافه شده و آن اینکه اتفاقی که در رشد جمعیت ما در دهه ۶۰ افتاد به افزایش درصد متولدان دختر نسبت به پسر منجر شد. مساله چهارمی که در کشور ما اتفاق افتاد و در نوع خود بیبدیل است افزایش تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسر در دهه ۷۰ و ۸۰ بود که موجب شد تحصیلات عالی در بین دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر باشد.
وی ادامه میدهد: حال اتفاقی که در سال ۱۴۰۰ با توجه به افزایش تعداد زنان بیسرپرست، زنان تحصیلکرده و با تحصیلات عالیه رخ خواهد داد، افزایش عرضه ارزان شغل خانمهاست که البته پیشبینی میشود به مرور قیمت این عرضه افزایش پیدا کند. از آنجایی که هرچه عرضه بیشتر باشد خود به خود قیمت پایین میآید در شرایط حاضر نیز پرداختی به خانمها در شرکتهای خصولتی و شرکتهای خصوصی کمتر از آقایان است یا اینکه خانمها با تحصیلات عالی به شغل با درآمد پایین راضی میشوند، اما به دلیل اینکه تحصیلات عالی در بین خانمها بیشتر از آقایان است، پیشبینی میشود این عدم تعادل در انتهای دهه ۹۰ به نفع خانمها جهت عوض کند. هم عرضه کار خانمها آرامآرام از آثار جنگ فاصله میگیرد و هم قیمت شغلی و پرداختها به خانمها به دلیل بالا بودن تخصص آنها بیشتر میشود و البته بازار کار نیز پی خواهد برد که چارهای جز یکسان سازی پرداختی خانمها با آقایان ندارد. بنابراین پیشبینی میشود در ۱۰ سال آینده روند عرضه ارزان شغلی خانمها و پرداختهای ناهمسان در مقایسه با پرداخت آقایان رو بهبود برود. ضمن اینکه دولتمردان و مدیران آرامآرام به این نکته توجه کنند که چارهای جز به کارگیری خانمها با توجه به تخصصهایی که دارند، ندارند. همین تمایلی که هماکنون نسبت به خانمها در دولتمردان، سازمانها و شرکتها دیده میشود نقطه قوتی برای آینده بهتر بازار کار برای زنان است.