ثمانه نادری
زمانی موضوع ورود زنان به بازار کار صرفا جنبه اقتصادی نداشت، بلکه این بحث به لحاظ فرهنگی و اجتماعی مورد توجه بود، اما در حال حاضر با افزایش آمار طلاق و بهتبع زنان سرپرست خانوار و درصد زنان تحصیلکرده مساله اشتغال زنان بیش از گذشته مطرح میشود.
اینک هر تبعیضی در حق زنان از سوی بازار کار واکنش نه تنها زنان، بلکه جامعه را در پی دارد و انتظار معقول از استخدامیهای دولتی نیز این تفاوتها را کنار میگذارد.
طبق آماری که مرکز آمار از نرخ بیکاری در تابستان سال جاری ارائه داده، درصد بیکاری زنان اگرچه نسبت به سال قبل تغییر چندانی نکرده است، اما پیشبینی میشود با اضافه شدن زنان سرپرست و متقاضی برای کار و همچنین فارغالتحصیلان زن بیشتر هم شود. براساس این آمارها بیکاری زنان در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال ۴۱ درصد اعلام شده و این امر البته در نقاط شهری ملموستر خود را نشان داده است.
با این حال آمار بیکاری زنان در همین گروه سنی در سال گذشته ۴۴ درصد بوده است. ضمن آنکه این نرخ بیکاری در میان زنان فارغالتحصیل به ۶۰ درصد هم میرسد و این درحالیست که جمعیت زنان تحصیلکرده در کشور دو برابر مردان است.
با این وجود اگر همه این نرخها را کنار بگذاریم، به جمیعت زنان سرپرست خانوار و مشکلات آنها در پیدا کردن شغل که میرسیم، موضوع پیچیدهتر میشود. طبق آنچه مسئولان اعلام میکنند ۸۰ درصد زنان سرپرست خانوار بالای ۵۰ سال سن دارند و همین مساله نیز عامل بازدارندهای برای جذب آنها به بازار کار بوده است.
گرایش شرکتهای خصوصی به استخدام زنان
آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی در این باره به «کسبوکار» توضیح میدهد: در نظر گرفتن درصد مشارکت زنان در اقتصاد به عنوان یکی از شاخصهای حقوق بشر و بحث تبعیض جنسیت مورد بررسی قرار میگیرد. قبلا خانوارها به دلیل سطح انتظاراتی که به لحاظ اجتماعی از اعضای خانواده داشتند پدر یا برادر را مسئول نانآوری میدانستند، اما حالا با توسعه امکانات و افزایش سطح تکنولوژی این نگرش تغییر کرده و تابوی ورود زنان به بازار کار شکسته شده است. زنان در کنار پدر و برادر به عنوان عضوی که میتواند درآمد خانواده را تامین کند، وارد بازار کار میشوند تا مطابق با سطح توقعی که نسبت به درآمد و معاش خود دارند، پاسخگو باشند. البته این طبیعی است که سطح انتظارات خانواده و توقعات آنها بالا رفته باشد. این به اقتضای امکانات امری عادی است، اما در کنار آن سطح نگرشها به زن تغییر کرده است. اکنون زنان در تامین مخارج جهیزیه برای ازدواج باید مشارکت کنند و همین یکی از دلایل ورود آنها به بازار کار است. افزایش سن ازدواج نیز یکی از عوامل گرایش زنان به اشتغال است، اما موضوعی که در این خصوص مطرح است، بحث کاهش توقعات زنان از شغل و درآمد است. به همان نسبت که علاقه زنان به ورود به بازار کار رشد داشته، درصد ورود زنان به مشاغلی که کمدرآمد است، افزایش پیدا کرده است. به این دلیل که زنان توقعات درآمدی کمی دارند و این روی بحث اشتغال آنها سایه میاندازد و البته از طرف مقابل انگیزهای برای برخی شرکتها میشود که در موضوع استخدام زنان را ترجیح بدهند، اما در کل با توجه به نیازی که زنان سرپرست خانوار و زنان بیسرپناه به شغل دارند دولت باید بستر را برای ورود آنها به مشاغلی که نیاز به ظرافت و دقت بیشتری دارد، فراهم کند. کما اینکه بسیاری از شرکتهای خصوصی به دلیل همین مساله گرایش ویژهای به استخدام زنان در فعالیتهای خود دارند.