محمد جوادیقاضیانی
شرکتهای دانشبنیان و کمک به آنها از طریق پارکهای علم و فناوری از استراتژیهای تبدیل نوآوریها به تکنولوژی و تولید در صنعت است.
شرکت دانشبنیان
شرکتهای دانشبنیان شرکتهایی هستند که از یک درصد تا صددرصد آنها متعلق به دانشگاه یا یک مرکز پژوهشی بوده یا اینکه از ۵۱ تا صددرصد آنها متعلق به اعضای هیات علمی دانشگاهها یا مراکز پژوهشی است. یعنی اینکه یک شرکت دانشبنیان با مراکز پژوهشی و علمی در ارتباط است تا اینکه علم آنها را به تکنولوژی و تولید برساند و بتواند آنها را تجاری و ایدهها را به تکنولوژی تبدیل کند. این شرکتها باید دارای برنامه تولید یا تولیدکننده کالاها یا خدمات دانشبنیان، مطابق فهرست کالاها یا خدمات دانشبنیان مصوب کارگروه باشند که دانش فنی کالاها یا خدمات دانشبنیان تولیدشده توسط شرکت، باید مبتنی بر فعالیتهای تحقیق و توسعه، ایجاد شده یا از طریق انتقال فناوری جذب شده و بومیسازی شده باشند. ایده شرکت دانشبنیان تنها مختص ایدههای فنی نیست و حتی ایدههایی در زمینه علوم انسانی هم میتوانند تجاری شوند و یک ایده دانشبنیان باشند. در ضمن با نگاهی که به بعضی از شرکتهای دانشبنیان ناموفق میاندازیم، این نکته را در مییابیم که مشکل اصلی آنها در فقدان علوم انسانی است. یعنی اینکه یک قدم تا موفقیت فاصله دارند که آن یک قدم علوم انسانی است که متاسفانه بعضا به آن توجهی نمیشود. طبق آییننامه ارزیابی و تشخیص شرکتها و موسسات دانشبنیان شرکت دانشبنیان شرکت یا موسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان به ویژه در تولید نرمافزارهای مربوطه تشکیل میشود و براساس معیارهای مورد نظر این آییننامه، به تایید کارگروه میرسد.
اهداف شرکت های دانشبنیان
– ایجاد زمینه برای بهکارگیری بنیه علمی دانشگاه و واحدهای پژوهشی و اعضای هیات علمی دانشگاهها در سطح جامعه و کمک به تجاریسازی ایدههای آنان، یعنی پر کردن خلأ علم و بازار با بهکارگیری این افراد. – ایجاد اشتغال در کشور و کاهش نرخ بیکاری به نحوی که افراد دانشگاهی و فارغالتحصیلان بیکار را به چرخه اشتغال وصل کند. – تجاریسازی یافتهها و ایدههای علمی که توانایی تبدیل شدن به تکنولوژیهای برتر را دارند و میتوانند تجاری شوند و نیازهای صنعت و جامعه را برطرف کنند. – ترغیب جامعه دانشگاهی و شخصیتهای علمی برای شرکت در فعالیت در جهت رفع نیاز جامعه و امکان ایجاد و افزایش درآمد برای شخصیتهای علمی و اعضای محترم هیات علمی دانشگاهها و خود دانشگاهها تا این نیاز و خلأ مهم بین صنعت و دانشگاه کمی پر شود.
مزیتهای شرکتهای دانشبنیان
این شرکتها معاف از پرداخت مالیات، عوارض حقوقی گمرکی و سود بازرگانی و عوارض صادراتی هستند (البته به مدت ۱۵ سال). امکان تامین تمام یا بخشی از هزینه تولید با اعطای تسهیلات کمبهره یا بدون بهره بلند یا کوتاهمدت، استقرار در پارکهای علم و فناوری، استفاده از برند دانشگاه، شرکت در همایشها و جلسات دانشگاهی برای معرفی محصولاتشان و… از مزیتهایی هستند که شرکتهای دانشبنیان باید از آنها برخوردار شوند.
نظر معاونت علمی و فناوری رئیسجمهوری درباره اقتصاد دانشبنیان و اهمیت آن
سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری درباره شرکتهای دانشبنیان و اهمیت آنها میگوید: بحث دانشبنیان ضمن حل بسیاری از چالشهای موجود همچون اشتغال، مسائل گریبانگیر روزمره ما همچون مشکلات زیستمحیطی را نیز حل میکند. توسعه اقتصاد دانشبنیان برپایه توانمندی نیروی انسانی جوان، تحصیلکرده و خلاق یکی از مهمترین اولویتهای معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و دولت دوازدهم است و تحقق اقتصاد دانشبنیان برپایه توانمندی انسانی با روندی پرشتاب در چهار سال آینده ادامه مییابد. ستاری ایجاد زیستبوم کارآفرینی و نوآوری را مهمترین اولویت دولت دوازدهم عنوان کرد و افزود: ایجاد و توسعه زیستبوم کارآفرینی و نوآوری، تقویت کسبوکارهای فناور و نوآور و شرکتهای دانشبنیان در دستور کار ما در دولت دوازدهم قرار دارد. وی با تاکید بر تحول در زیرساختهای بنیادین فرهنگی و همچنین ساختارهای آموزشی گفت: باید در امر آموزش بهطور خلاق و نوآورانه تغییر جدی ایجاد شود و برای تسهیل این روند نیز هماهنگیهایی با وزارت علوم و آموزش و پرورش داشتیم.
رئیس بنیاد ملی نخبگان، آسیبهای ناشی از اقتصاد نفتی را یادآور شد و افزود: تکیه صرف به درآمدهای حاصل از فروش نفت، کشور را دچار آسیبهای فراوانی کرده است و دانشگاههای کشور باید با حرکت به سوی دانشگاه کارآفرین و تربیت نیروی انسانی نوآور، به اصلاح این ساختار فرهنگی نادرست کمک کنند. وی افزود: تحقق مفاهیم دانشبنیان آسان نیست و بودجه نفت خلاقیت فرزندان ما را از بین برده و استخدام در سازمانهای دولتی به هدف آنان تبدیل شده است.
سخن پایانی
شرکتهای دانشبنیان و رسالتی که برای آنها تعریف شده، در واقع برای پر کردن خلأ علم دانشگاه و بازار است. ولی با بررسی شرکتهای دانشبنیان این نکته را در مییابیم که سازمانهای حمایتکننده و حامی شرکتهای دانشبنیان مطابق رسالتشان حرکت نمیکنند و در معیارهای ارزیابی درباره شرکتهای دانشبنیان سختگیریها و بی توجهی به رسالت اصلیشان مشهود است. پس بهتر است که سازمانهای حمایتکننده به جای توجه صرف به مسائل مالی و سودآوری به شرکتهای دانشبنیان دید نوپا و دانشبنیان بودن
نگاه کنند.