فصل دهم
انسانها در تعاملات اجتماعی و در قالب یک بستر فرهنگی، از دانستنیها یا معرفت فرهنگی برخوردار میشوند. در صورتی که افراد یک گروه برای مدت زمان قابل توجهی با یکدیگر در تعامل بوده، ارزشهای ویژهای را رعایت کرده و الگوهای رفتاری خاصی را رعایت کرده باشند، برای مطالعه آنان میتوان از روش پژوهش مردمنگاری استفاده کرد . مردمنگاران از طریق غرق شدن در یک زمینه قابل مقایسه با پژوهش علمی، متغیرها را تفکیک کرده و شرایط را کنترل میکنند، به طوری که یافتهها بتوانند تکرار شوند و معنا و مفهوم را ایجاد کنند. مردمنگاری، یک سبک نگارش شرح حال است که تحلیل فرهنگ، احساسات، ارزشها و فرهنگ فرد را به مسائل اجتماعی بزرگتر مرتبط میسازد. مردمنگاری با مقوله تاریخنویسی و پژوهش تاریخی متفاوت و دارای اسلوبهای خاص خویش است. پایههای فکری و ریشههای نظری مردمنگاری به پدیدارشناسی و در برخی دیگر از مکاتب به پارادایم تفسیرگرا برمیگردد. مردمنگاری به چهار مکتب عمده تقسیم شده است: مردمنگاری کلاسیک، مردمنگاری سیستماتیک، مردنگاری انتقادی و مردمنگاری تفسیری. مردمنگاری یک روش پژوهش کیفی در رشتههای انسانشناسی و علوم اجتماعی است که شامل مشاهده، ثبت و ضبط روابط اجتماعی، مکانها و فرهنگهاست. مردمنگاری ریشه در مردمشناسی دارد و عبارت است از توصیف کامل و همهجانبه مظاهر مادی و غیر مادی جوامع مختلف. مردمشناسی و مردمنگاری دو رشته فرعی از انسانشناسی فرهنگی هستند. مردمشناسی، اطلاعات بهدست آمده از مردمنگاری را طبقهبندی میکند و از دیدگاه انسانشناسی که مبتنی بر جریان تکامل و رفتار انسانی است، ارائه میدهد و به تحلیل دادهها میپردازد تا صحت آنها را که بیانگر روابط و کارکرد عوامل مختلف آن فرهنگ ویژه است، به دست میدهد. بنابراین مردمنگاری با روشهایی چون مونوگرافی، دادههایی را برای مردمشناسی فراهم کرده تا مردمشناس با مقایسه و ترکیب آنها به نتایج کلی دست یابد. انسانشناسی به طور کلی به دو بخش تقسیم میشود؛ انسانشناسی جسمانی است، که تقریبا همه دانشمندان درباره موضوع آن توافق دارند. در این رشته خصوصیات جسمانی انسان و رابطه آن با رفتارهای اجتماعی و فرهنگی او همیشه مورد توجه خاص بوده است.بخش دوم؛ انسانشناسی فرهنگی است؛ مطالعات مردمشناسی یا انسانشناس فرهنگی مربوط به جوامع محدود و به خصوص جوامع ابتدایی و تحول نیافته است.
برخلاف روشهای توصیفی، مردمنگاری به طرح فرضیه و نظریه نمیپردازد و روشی کیفی و عمیق است که با ارائه گزارش جامع و توصیفی برای بهدست آوردن اطلاعاتی قابل تفسیر و قابل اقتباس است. مردمنگاران معمولا یک یا چند سال را صرف مشاهده و مصاحبه با مردمی میکنند که میخواهند آنها را توصیف کنند. مراحل کلی انجام پژوهش مانند سایر روشهای کیفی در شمارههای قبل، با تفاوتهای اساسی در روش انجام هر مرحله است.