محمد جوادیقاضیانی
کارآفرینی آن و نهادینه کردن فرهنگ آن در ذهن مردم بهویژه جوانان میتواند رشد کشور و از بین رفتن بیکاری را به همراه داشته باشد.
در این گزارش سعی داریم در ابتدا موانع کارآفرینی را برشماریم و سپس راهحلهایمان را در قالب تعریف انواع کارآفرینی ارائه کنیم.
تعریف کارآفرینی
دیدگاههای متفاوتی درباره تعریف کارآفرینی وجود دارد، اما برای تعریف آن باید دید کلیدان داشت و آن را برحسب رشتههای گوناگون و ماهیتش تعریف کرد. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی «Entrepreneurs» به معنای «متعهد شدن» نشأت گرفته است. کارآفرینی نخستین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن ۱۶ میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خویش تشریح کردهاند.
برخی از مهمترین موانع کارآفرینی
۱. موانع در تامین مالی
۲. فقدان عوامل انگیزشی در تحرک کارآفرینی
۳. موانع کارآفرینی در آموزش و زمینهسازی
۴. موانع اداری
۵. دولت
۱-موانع مالی
یک شرکت نوپا و یک ایده کوچک وقتی شروع به کار میکند، به سرمایهای برای پیشبرد اهداف و ایدهاش نیاز دارد که مانع بزرگی است. از راههای مختلفی میتوان حامی مالی به دست آورد، ازجمله: گرفتن وام از بانکها و موسسات اعتباری، همکاری با شتابدهندهها و…
۲-فقدان عوامل انگیزشی در تحرک کارآفرینی
عوامل انگیزشی تاثیر بسیار زیادی دارند و فقدان آنها یک ایده را هر چقدر هم که قوی باشد، ممکن است با مشکل مواجه کند. پس عوامل انگیزشی از پارامترهای مهم هستند که تاثیر زیادی بر کار دارند.
۳- موانع کارآفرینی در آموزش و زمینهسازی
سیستمهای آموزشی و آموزش عالی ما کیفیت مطلوب را ندارند و همچنین در سازمانها و مراکز آموزش ما به آموزش حین کار خیلی توجه نمیشود.
۴- موانع اداری
به فرض اینکه یک کارآفرین برای شروع پول کافی نداشته باشد و بخواهد به مراکز مالی مراجعه و وام دریافت کند، طی صحبتی که با موسسان بیشتر استارتآپها داشته این، این فرایند دریافت وام بسیار زمانبر است که باعث دلسردی موسسان استارتآپها میشود. از موانع دیگر اداری هم میتوان به سختیهای دریافت مجوز و… اشاره کرد.
۵- دولت
قوانین و مقررات دولتی ما خیلی از ایدههای جدید حمایت نمیکنند (البته این موضوع با گسترش پارکهای علم و فناوری دانشگاهها و مراکز رشد و…) رو به بهبود است.
از دیگر موانع آن هم بهویژه در کشور ما میتوان به عدم روحیه کار گروهی، تکنولوژی، وام و اعتبارات، عدم توجه کافی به کارآفرینی، نگرش منفی به کارآفرینی و… اشاره کرد.
کارآفرین کیست؟
افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد میکنند، کارآفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی جدید انجام میدهند. اما آنها چنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید به وجود میآورند. به بیان کلیتر کارآفرینان منابع را مدیریت میکنند تا چیز تازهای بسازند، اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه. آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز میکند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیتهایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمیکنند، مییابند و همین ایده بهرهبرداری کردن از این موقعیتها را در ذهن آنها شکل میدهد.
انواع کارآفرینی
ما در این گزارش به ۳ نوع کلی کارآفرینی فردی، کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی درونسازمانی اشاره میکنیم.
کارآفرینی فردی
در کارآفرینی فردی یک فرد فرصتهای جدیدی را در صنعت ایجاد میکند که با تاسیس یک شرکت تازه و یک فعالیت جدید این کار را انجام میدهد. کارآفرین فردی است که یک سازمان مستقل را تاسیس یا اکتساب کرده یا نمایندگی آن را اخذ میکند. در واقع کارآفرینی فردی حالتی است که فردی کسبوکار مستقلی را ایجاد میکند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم به دست میآورد و تمرکز او بر نوآوری، توسعه فرایند، ایجاد محصولات یا خدمات جدید است.
کارآفرینی سازمانی
کارآفرینی شرکتی به معنی تعهد یک سازمان به ایجاد و مصرف محصولات جدید، فرایندهای تازه و نظام سازمانی نوین است.
کارآفرینی درونسازمانی
کارآفرینی درونسازمانی، مسئولیت به ثمر رساندن یک خلق نوآورانه در درون سازمان است. به عبارت دیگر، کارآفرینی درونسازمانی فرایندی است که در آن محصولات یا فرایندهای نوآوریشده از طریق ابقا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیسشده به ظهور میرسند. طبق بررسیهایی که داشتهایم و صحبت با صاحبان استارتآپها و کارآفرینان، آنها توصیه میکردند که بهتر است کارآفرینی در قالب سازمان اتفاق بیفتد. چون وقتی کارآفرینی در قالب سازمان باشد، کارآفرینان و جوانان کارآفرین حداقل امنیتی را دارند و میتوانند در قالب یک سازمان رشد کنند.