صفحه اصلی / دخالت در بانکداری خصوصی‌ها

دخالت در بانکداری خصوصی‌ها

به اعتقاد کارشناسان، در این شرایط که برخی از بانک‌ها برای گریز از مشکلات مالی به افزایش نرخ سود و فعالیت‌های دلال‌گونه روی می‌آورند و در حالی که موضوع افزایش سرمایه بانک‌ها مطرح می‌شود دو راه پیش پای این بانک‌ها باقی است؛ اول اینکه این بانک‌ها در بانک‌های دیگر ادغام شده و تحت کنترل بانک‌های بزرگ‌تر دربیایند و دوم اینکه این بانک‌ها به‌طور کلی منحل شوند. 
طبق آنچه رئیس کل بانک مرکزی می‌گوید، هدف از ادغام بانک‌ها نزدیک کردن صورت‌های مالی بانک‌های ایرانی به استانداردهای روز دنیاست و بر این اساس بانک‌ها برای تامین کفایت سرمایه خود بیشتر از چند راهکار پیش رو ندارند؛ ۱. سرمایه خود را افزایش بدهند، ۲. سهام جدید در بورس عرضه کنند، ۳. با یکدیگر ادغام شوند. 
به اعتقاد کارشناسان، اگر ادغام بانک‌ها به صورت تدبیرشده انجام شود، به نفع بانک‌های کشور خواهد بود، ولی اگر دو بانکی که وضعیت بدی دارند با یکدیگر ادغام شوند وضعیت بد هر دو تشدید خواهد شد و روش ادغام چاره‌ساز نیست. 
به اعتقاد آنها، در هلند، فرانسه و آمریکا بانک‌های بزرگ در یکدیگر ادغام شده‌اند و ماحصل یک بانک کارآمد بزرگ بوده که با قدرت اداره امور خود را پیش گرفته است. در واقع تجربه ادغام بانک‌های بزرگ دنیا تجربه‌های موفقی بوده و منجر به تقویت آنها شده است. 
طبق گفته کارشناسان، در شرایط کنونی و در فضایی که دولت به برقراری ارتباطات بانکی با دنیا مصمم است، لازم است بانک‌ها از نظر بنیه تقویت شوند؛ ازاینرو یکی از راهکارهای تقویت آنها ادغام آنها با بانک‌ها قوی‌تر برای کمک به حل نقاط ضعف آنها و به‌طور کلی اصلاح آنهاست، چرا که ادغام بانک‌ها هزینه خدمات و همچنین شعب آنها را کاهش می‌دهد. 
طبق بررسی‌های موجود ادغام بانک‌ها به‌ویژه در رابطه با بانک‌هایی که کفایت سرمایه نداشته و معوقات بالایی دارند، در شرایط فعلی ضروری است. 
وحید شقاقی، استاد دانشگاه:
چاره‌ای جز ادغام نیست
ادغام بانک‌های ورشکسته با بانک‌های سودآور مشخصا اقدام مطلوبی نیست، چرا که در یک طرف بانک سودآور زیان می‌بیند و این ادغام به نفع یک طرف خواهد بود. زمانی که بانک‌های زیان‌ده و سودآور ادغام می‌شوند، بیش از هر چیز سهامدار زیان می‌بیند، در حالی که مصلحت این است که بانک‌ها زمانی با هم ادغام شوند که از نظر عملیات خدمات‌رسانی کار همدیگر را تکمیل کنند، اما قبل از طرح مساله ادغام بانک‌ها جا دارد به چند سوال پاسخ دهیم؛۱. چرا در این برهه از زمان و در این مرحله به این نتیجه برسیم که باید بانک‌ها را ادغام کنیم؟ ۲. بانک مرکزی تاکنون چه اقدامی کرده که صورت‌های مالی بانک‌ها به این وضع افتاده‌اند؟ ۳. آیا بانک‌ها باید با هم ادغام شوند یا موسسات؟ ۴. منظور از ادغام بانک‌ها ادغام بانک‌های خصوصی است یا دولتی؟ 
مساله این است که طرح موضوع ادغام بانک‌ها در زمانی  حائز اهمیت است که این بانک‌ها در دوره حیات خود باشند نه در زمان ورشکستگی. بانک مرکزی باید زودتر از این به فکر صورت‌های مالی بانک‌ها می‌افتاد و آنها را چک می‌کرد، در حالی که بانک مرکزی اکنون که بانک‌ها خط قرمز ورشکستگی را رد کرده‌اند، به این فکر افتاده، این نشان از کم‌کاری بانک مرکزی دارد، اما اینکه راه‌حل چیست باید گفت چاره‌ای نیست جز اینکه بانک‌ها با هم ادغام شوند تا ۱. مطالبات بانک‌های کوچک وصول شود. ۲. بانک‌های کوچک تغییر ساختار بدهند و بخش منفی خود را بهبود ببخشند وگرنه ادغام به‌طور کلی زمانی قابل تجویز است که شرکتی بتواند حلقه‌ای از زنجیره تامین شرکتی دیگر را تامین کند. در حالی که بانک‌های ورشکسته کنونی چنین شرایطی را ندارند. بنابراین به‌طور کلی از آن جایی که منافع سپرده‌گذاران در خطر است و از سویی انحلال بانک‌ها به صلاح نیست، چاره‌ای جز ادغام بانک‌ها باقی نمی‌ماند. البته ادغام باید درمورد بانک‌های دولتی به اجرا دربیاید نه درمورد بانک‌های خصوصی که مرتبط با دولت نیست. 
مرتضی عزتی، استاد دانشگاه:
ادغام بانک‌ها اولویت نیست
هر اقدامی که بخواهد در هر جایی انجام شود باید قبل از آن هدف، علت و نتیجه اقدام روشن شده باشد. در صورتی که همه اینها مشخص باشد باید آن اقدام را ارزیابی کرد وگرنه ادغام بانک‌ها هدف نیست و ارزشی ندارد. ما در زمینه تثبیت عملکرد بانک‌ها با مقررات بین‌المللی مشکل داریم. بسیاری از بخش‌های بانکی ما و عملکردهای نظام بانکی در کشور با نظام بانکی بین‌المللی هماهنگی ندارد. اینجا باید اقدامات لازم را انجام بدهیم که به نظر نمی‌رسد چاره کار ادغام بانک‌ها باشد. بسیاری از مقررات بین‌المللی را می‌توانیم بدون ادغام بانک‌ها هم انجام بدهیم. البته ادغام بانک‌ها در بعضی جا‌ها مزایایی نیز دارد، برای مثال صرفه به مقیاس را برای بانک‌ها فراهم می‌‌کند، اما این به عنوان یک هدف چندان مورد توجه نیست که بشود به خاطر آن بانک‌ها را با هم ادغام کرد. بانک‌های کوچک عمدتا در بخش خصوصی هستند و آنها هستند که صرفه به  مقیاس ندارند. اگر دولت بخواهد بانک‌های کوچک را ادغام کند یعنی می‌خواهد بانک‌های خصوصی را ادغام کند که این البته دخالت در بانکداری بخش خصوصی است و به صلاح نیست، چرا که بانک خصوصی خود بهتر می تواند امور خود را اداره کند و دخالت در آن درست نیست مگر به صورت تشویقی و هدایتی یا اینکه مزایایی برای آنها از طرف دولت در نظر گرفته شود وگرنه به صورت کلی دخالت در تصمیمات بانک های خصوصی جز در شرایطی که منافع بزرگ‌تری به همراه داشته باشد، کار درستی نیست اما در شرایط کنونی چنین منافعی قابل پیش‌بینی نیست. از طرفی بانک‌های بزرگ ما نیز خود در تطبیق با بانک‌های بین‌المللی مشکل دارند، چه برسد به اینکه بخواهند به بانک‌های کوچک در این راستا کمکی بخشند. اگر بانک‌های بزرگ بتوانند تطبیق با استانداردهای بین‌المللی را صورت بدهند آن وقت است که باید به سراغ بانک‌های کوچک‌تر بروند. به همین دلیل به‌طور کلی باید گفت اگر هدف تطبیق با مقررات است باید بانک‌های بزرگ اصلاح شوند بعد به سراغ ادغام آنها با بانک‌های کوچک‌تر رفت وگرنه بانک‌های خصوصی اگر راه ادغام را منطقی بدانند دست به ادغام می‌زنند وگرنه به سراغ راه دیگری خواهند رفت. در مجموع برای بحث اصلاح و تقویت بانک‌ها اولویت با بانک‌های بزرگ است بعد بانک‌های خصوصی. ادغام بانک‌ها اولویت اساسی نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که این بانک‌ها تقویت و اصلاح شوند.

همچنین مطالعه کنید:

تخلیه‌ و بارگیری ۱۷.۵ میلیون تن کالا در بنادر/ رشد ۹ درصدی عملیات کانتینری

به گزارش کسب و کار نیوز ، براساس اعلام سازمان بنادر و دریانوردی؛ میزان تخلیه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.