مصاحبه با استاد سید علی رفیعی پور علوی:
در این مصاحبه قصد داریم تا با یک استاد باتجربه با ۱۳ سال سابقه کاری، که داوطلبان کنکور و دانشجویان زیادی از کلاسها و مشاورههای او استفاده کردهاند به سخن بنشینیم. پس به سمت نانوتراشه میرویم و او با چهرهای گشاده میزبان ما میشود.
۱٫پس از عرض سلام، بعنوان سوال اول، نظرتان راجع به اهمیت نحوهی آموزش چیست؟
استاد: من هم به شما سلام عرض میکنم و خوشآمد میگویم. سوال بسیار خوبی مطرح کردید. برای کسی که در حوزهی تدریس کار میکند یکی از مهترین مباحـث، باید بحث آموزش باشد. اما اگر بخواهیم بحث آموزش را بصورت ریشهای بشناسیم ناگزیر در ابتدا باید مباحثی که امروز تحت عنوان دانشهای شناختی مطرح میشود را بشناسیم. این دانشها به اندیشیدن، یادگیری و ساختارِذهن میپردازند و متخصصینی از رشتههای روانشناسی، زبانشناسی، انسانشناسی، فلسفه، هوشمصنوعی و عصبشناسی هرکدام به تناسبِ رشتهشان از زوایهای به این مباحث میپردازند. برخی از این دانشمندان روی موضوعاتی کار کردهاند که به بهینه کردن روش تدریس کمک میکند و برخی نیز برای دانشجویان و دانشآموزان روشهایی برای بهتر آموختن معرفی کردهاند. مثلا توصیههایی که چامسکی برای تدریس بهتر به اساتید دارند یا روشی که آقای لایتنر برای حفظ کردن در حافظه بلندمدت با کمترین تکرار لازم بیان کرده است. لازم است که هر کس وارد حوزهی تدریس میشود علاوه بر مباحث تخصصی آن رشتهی خاص، در مورد فنون تدریس نیز حتما مطالعاتی داشته باشد. در اینصورت است که تلاش دانشجو، بهینه شده و با زحمتِ کمتر میتوان به نتیجهای بهتر دست یافت.
۲٫بنظر شما برنامهریزی تا چه حد میتواند در موفقیت دانشجویان و دانشآموزان تاثیر داشته باشد؟
استاد: سوال شما دقیقا مثل این است که کسی بپرسد “راه رفتن تا چه حد می تواند در رسیدنِ به مقصد موثر باشد؟” جواب واضح است. در حقیقت موفقیت ۴ گام دارد.
•گام اول شوق است، اینکه هدفی را بخواهی (این از جنسِ احساس است). روشهایی برای ایجاد هدف و افزایش شوق و انگیزه وجود دارد. رسیدن به یک هدف که انسان بخواهد همه زندگی خود را برای آن وقف کند، با متدهایی که برای صحیح اندیشیدن وجود دارد ایجاد میشود. سپس هدفسازی برای هر ده سال از زندگی که در شش جنبهی شغلی، تحصیلی، خانوادگی، معنوی، اجتماعی و شخصی صورت میپذیرد. حال نوبت به تقویت این انگیزه و شوق میرسد که دو دسته روش کلی دارد. یکی تلقین و دیگری دستورهای غذایی و ورزشهای خاص که باعث ترشح برخی هورمونها در بدن میشوند. اما در مورد روش تلقین، راهکارهایی مثل ساخت جملات تاکیدی با دستورهایی که در این زمینه وجود دارد، ریلکسیشن به روش onion game، تصویرسازی ذهنی که باز دستورات خاص خودش را دارد، پیشنهاد میشود. جملات تاکیدی و تصویرسازی ذهنی بایستی زمانی که مغز در حالت آلفا قرار دارد انجام گیرد.
•گام دوم تهیهی برنامه است، که خود هزار و یک نکته دارد و باید آنقدر بدون نقص انجام شود، تا در گام سوم (عمل به برنامه) مطمئن باشی که بهتر از این برنامهریزی میسر نبود. جهت انجام گام سوم نیز بایستی روشهای تبدیل رفتار به عادت را بدانیم تا پس از مدتی بطور اتوماتیک ذهن و جسم ما خودبخود برنامه را به انجام برساند. روش تغییرِ عادت جزئیاتی دارد که در این مصاحبه کوتاه نمیگنجد.
•اما گام آخر چیست؟ گام آخر کوتاه و بسیار شیرین است: لبخند زدن. واقعا این کار را پس از طی شدن همهی مراحل انجام دهید چون شما به یاری خداوند به موفقیت دست یافتهاید و باید شاد باشید و برای هدف بعدی از سلسه اهداف بلندمدت زندگیتان برنامهریزی را آغاز نمایید.
۳٫جناب رفیعی شما مراحلِ گام اول و سوم را بطور تیتروار ذکر کردید. اگر ممکن است در مورد برنامهریزی و مراحل آن، توضیح بیشتری بفرمایید و اگر به عنوان بیان پایانی نکتهای وجود دارد، بیان فرمائید.
استاد: پیش از اینکه به سوال شما پاسخ دهم باید عرض کنم، تصوری که اکثر افراد از برنامهریزی دارند تصور غلطی است. برای داشتن یک برنامهریزی واقعگرا باید نکات بسیاری لحاظ شود. انعطاف بسیار بالا در طرح برنامه، پیشبینی استراحتهای لازم بین هر دو بخش و هر دو زیربخش، ایجاد تنوع در موارد مطالعاتی، پاداش پس از انجام هر بخش به خویشتن، ورزشهای خاص، روشهای افزایش تمرکز در حینِ مطالعه، همه و همه باید در کنارِهم قرار گیرند تا برنامهریزی بتواند از روی صفحه کاغذ برخیزد و در زندگیِ واقعی حاضر شود. دانشجویان و دانشآموزانی بسیاری هستند که میگویند ما بسیار خوب برنامهریزی میکنیم و زمان لازم برای مطالعهی همهی دروس را هم در متن برنامه میآوریم اما متاسفانه پس از مدت کوتاهی برنامه را بطور ناگهانی رها میکنیم. وقتی با آنها صحبت میکنم متوجه میشوم که هیچ یک واقعیاتی که در مورد همه انسانها وجود دارد مثل تنوع طلبی، میل به جنب و جوش، نیاز به آرامش، استراحت و تفریح، امکان رخداد حوادثی پیشبینی نشده و غیره…. هیچکدام را لحاظ نکردهاند و فقط روی کاغذ آوردهاند که مثلا از ساعت ۳ تا ۴:۳۰ فیزیک، ۴:۳۰ تا ۶ ریاضی و … . طبیعی است که چنین برنامهای جواب نمیدهد و اگر کسی بتواند به این برنامه عمل کند باید تعجب کرد.
در پایان عرض میکنم که موفقیت هیچ رازی ندارد و مثل هر امر دیگری در زندگی باید مراحل آن را خوب بشناسی و به آنها عمل کنی. روی پیشانی هیچکس خوشبختی یا بدبختی نوشته نشده و این اختیار، امید، دعا و تصمیمهای صحیح است که ما را به شخصی پیروز یا خدای ناکرده شکست خورده تبدیل میکند. در این جلسه جا برای تفصیل جزئیات نبود و فقط بطور تیتروار به روشها اشاره گردید. در جلسات مشاوره، بنده یا سایر افرادی که در زمینه مراحل علمی مسالهی موفقیت کار کردهاند، این تیترها را واشکافی کرده و شما را با جزئیات هرکدام آشنا میکنیم. در آخر برای همهی داوطلبان کنکور و دانشجویانِ عزیز به جای آرزویِ موفقیت، عمل به برنامهای را از خداوند خواستارم، که باعث می شود موفقیت حتما اتفاق بیفتد.