سرمقاله
بهتر است در رابطه با قطع وابستگی به دلار آدرس غلط داده نشود. معیار سنجش پول در جهان، دلار است. افزایش و کاهش ارزش واحد پول کشورهای جهان بر اساس نوسانات دلار رقم می خورد. بنابراین نمی توان از قطع وابستگی به دلار سخن گفت. اگر هر واحد پول دیگری نیز به جای دلار انتخاب شود باز هم ارزش واحد پول مورد نظر بر اساس دلار سنجیده می شود. اصلا مبنای فروش نفت بر اساس دلار است. بنابراین مساله اصلا دلار نیست.
هر واحد پول دیگری جایگزین دلار شود همین روند را طی خواهد کرد. چراکه بحث قیمت گذاری جهانی را داریم. به عنوان مثال در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، یورو جایگزین دلار برای معاملات شد. دلار کنار گذاشته شد و یورو جایگزین آن شد. اما این تجربه موفق نبود. همان طور که اشاره شد قیمت گذاری نفت بر اساس دلار انجام می شود. این یک مورد از عدم موفقیت جایگزینی واحد پول دیگری به جای دلار است.
اگر هم بخواهیم دلار را کنار بگذاریم و یورو را جایگزین کنیم، باید هزینه تبدیل دلار به یورو را بپردازیم. برای مبنا قرار دادن هر واحد پول دیگری غیر از دلار باید هزینه تبدیل آن پرداخته شود. زمانی یوآن چین ۵۰۰ تومان و دلار چهار هزار تومان بود. با افزایش نرخ دلار یوآن نیز رشد کرد و به هفت هزار تومان رسید. یعنی با رشد قیمت دلار هر واحد پول دیگری نیز افزایش خواهد یافت. همچنین با کاهش ارزش دلار، واحد پول دیگر کشورها نیز دستخوش کاهش قیمت خواهند شد. معیار سنجش دلار است. حتی ریال عربستان هم با نوسان دلار با افزایش و کاهش همراه خواهد شد. اما انجام پیمان های پولی که امروز مطرح است هم شرایط خاصی دارد. پیمان های پولی نیاز به شرایط ویژه ای دارد. پیمان های پولی در شرایط خاصی منعقد می شود. به عنوان مثال ایران باید عضو FATF باشد. تمام کشورهای مورد مذاکره در این پیمان های پولی در صورت انجام معاملات مشمول جرایم خواهند شد. درست است که ایران علاقمند به انجام این پیمان های پولی است اما باید شرایط بین المللی را داشته باشد. در اجرای این پیمان ها مهمترین موضوع، داشتن شرایط مورد نظر است. چرا که برخی کشورها به خاطر عواقب تحریمها و جریمه های ناشی از انجام معاملات، از انعقاد قراردادها جلوگیری میکنند. اگر برجام اتفاق می افتاد امروز ایران قادر به انجام پیمان های پولی مورد نظر می شد.