به گزارش کسب و کار نیوز، از اواسط قرن بیستم، در بیشتر کشورهای درحال توسعه، به دلیل کاهش فرصتهای شغلی در اقتصاد روستایی، مهاجرت دائمی از آن مناطق به نقاط شهری شدت گرفته است. در سالهای اخیر نیز با بهبود سیستمهای حملونقل، شاهد شکلگیری نوع دیگری از تحرکات مکانی میان نواحی روستایی و شهری هستیم که در آن جابهجایی دائم به محل کار، با رفتوآمدهای موقت به شکل روزانه و یا هفتگی جایگزین شده است. بهعبارتدیگر، بخش عمدهای از نیروی کار بدون تغییر محل سکونت خود، روزانه و یا هفتگی بین مرزهای روستایی و شهری جابهجا میشوند که به آنها جمعیت شناور گفته میشود.
در ایران با توجه به تقاضاهای متعدد از سوی پژوهشگران و برنامهریزان، برای اولین بار در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ و سپس در سرشماری سال ۱۳۹۰ بررسی جمعیت شناور، موردتوجه قرار گرفت و درباره محل کار و تحصیل، از افراد جامعه سؤال شد. نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۸۵ نشان میدهد از مجموع جمعیت شاغل یا محصل ۱۰ ساله و بیشتر، حدود ۱۲ درصد، محل کار یا تحصیلشان در شهر یا آبادی دیگری بوده است و این مقدار در سال ۱۳۹۰، به حدود ۱۵ درصد رسیده است. همچنین بر اساس آمارها، نسبت شناوری جمعیت شاغل یا محصل به شهرها و آبادیهای دیگر، در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ در نقاط روستایی بیش از دو برابر نقاط شهری بوده است.
در این خصوص، پژوهشی توسط محققین کشورمان انجامشده که هدف آن، بررسی توزیع فضایی جمعیت شناور روستایی شاغل در نقاط شهری کشور و شناسایی مناطق تمرکز آنها در سطح شهرستانهای ایران بوده است.
محققان دانشگاه تهران که انجام این مطالعه را بر عهده داشتهاند، سعی نمودهاند تا از این رهگذر، زمینه لازم را برای شناسایی عوامل تأثیرگذار در شکلگیری خوشهها و کانونهای استقرار جمعیت شناور روستایی و تدوین برنامههای مناسب بهمنظور ساماندهی این پدیده نوظهور در ایران فراهم آورند.
در این مطالعه توصیفی تحلیلی که در مواردی، اکتشافی نیز بوده، از دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۹۰ استفاده شده است. همچنین در این مطالعه، بهمنظور تحلیل جمعیت شناور روستایی شاغل در نقاط شهری از سه مقیاس فضایی ملی، استانی و شهرستانی استفاده شده است.
بر اساس نتایج بهدستآمده از این پژوهش، سه خوشه اصلی در مرکز شمالی ایران با محوریت منطقه کلانشهری تهران، مرکز غربی ایران با محوریت منطقه کلانشهری اصفهان و جنوب غربی ایران با محوریت منطقه صنعتی بوشهر بهعنوان کانونهای تمرکز جمعیت شناور قابلشناسایی هستند.
دکتر محمدرضا رضوانی، استاد گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه تهران و همکارانشان میگویند: «خوشه اول در منطقه کلانشهری تهران شامل شهرستانهایی از قبیل تهران، کرج، قدس، اسلامشهر، شهریار، بهارستان، رباط کریم، ساوجبلاغ، ملارد، نظرآباد، آبیک، ری، طالقان، نور، چالوس، زرندیه است که بیشتر در استانهای تهران، البرز و قزوین واقع شدهاند. سهم محصول ناخالص داخلی استان تهران بدون احتساب نفت در سال ۱۳۹۳، برابر ۲۵٫۸ درصد بوده و رتبه اول را در سطح کشور داشته است. لذا تمرکز بخش عمدهای از مشاغل خدماتی و صنایع در استان تهران شدت و دامنه رفتوآمدهای روزانه را در منطقه کلانشهری تهران به شدت افزایش داده است».
به بیان محققین فوق که نتایج پژوهش خود را بهصورت مقالهای علمی پژوهشی در فصلنامه «پژوهشهای روستایی» منتشر نمودهاند: «خوشه دوم، در منطقه کلانشهری اصفهان شامل شهرستانهای اصفهان، نطنز، برخوار، شاهینشهر و میمه، خمینیشهر، نجف آباد، فلاورجان، مبارکه، لنجان، دهاقان، تیران و کرون، شهرکرد، فارسان، کیار، بروجن، اردل و لردگان است که بیشتر در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است. استان اصفهان در سال ۱۳۹۳ دارای سهم ۷٫۴۱ درصدی از تولید ناخالص داخلی کشور بوده و بعد از تهران رتبه دوم را داشته است. در مقابل استان چهارمحال و بختیاری تولید ناخالص داخلی سهم ۰٫۷۶ درصدی داشته و در رتبه ۲۷ قرار دارد. بنابراین، تمرکز عمده صنایع و مشاغل خدماتی در استان اصفهان سبب گسترش میدان مغناطیسی شهرهای آن به استان مجاور شده و کانون عمده رفتوآمدهای روزانه از روستا به شهر را شکل داده است».
بر اساس یافتههای پژوهش مورد اشاره، خوشه سوم نیز در جنوب غربی ایران شامل شهرستانهای کنگان، لامرد، مهر، گراش، خلج، جم، دیر، دشتی، فرا شبند، تنگستان، بوشهر، دشتستان، گناوه، دیلم، ممسنی، هندیجان و کهگیلویه است که بیشتر در استانهای بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد واقع شدهاند.
دکتر رضوانی و همکارانش میگویند: «سهم استان بوشهر از تولید ناخالص داخلی بدون احتساب نفت در سال ۱۳۹۳ برابر ۳٫۹۲ درصد بوده و رتبه ۶ را در بین استانهای کشور به خود اختصاص داده است. در مقابل، استان کهگیلویه و بویراحمد دارای رتبه ۳۰ و سهم ۱٫۳۴ درصد بوده است. علاوه بر این، در سالهای اخیر با سرمایهگذاریهای جدید در استان بوشهر بهخصوص در حوزه گاز طبیعی و صنعت، سهم این استان از ارزش افزوده بخش آب، برق و گاز طبیعی در سال ۱۳۹۳ به ۲۲ درصد و رتبه اول کشور ارتقا یافته و سهم استان از ارزش افزوده بخش صنعت با جهش چشمگیری به حدود ۷ درصد و رتبه ۴ کشور رسیده است. این وضعیت سبب شکلگیری رفتوآمدهای روزانه از مناطق روستایی این استان و استانهای مجاور برای بهرهمندی از فرصتهای شغلی در بخش گاز طبیعی و صنعت شده است».
رضوانی و همکاران محققش اعتقاد دارند: «نتایج بهدستآمده نشان میدهد سهم نیروی کار روستایی شاغل در نقاط شهری در سال ۱۳۹۰ برابر ۱۲٫۸ درصد بوده است. بااینحال، توزیع و پراکندگی آن در سطح استانهای کشور یکنواخت نیست و استانهای مازندران، تهران و خراسان رضوی بیشترین نرخ شناوری جمعیت شاغل روستایی را دارند. تمرکز و تنوع فعالیتهای اقتصادی در حوزه صنعت و خدمات مهمترین عواملی هستند که میتوانند تبیینکننده فرایند شکلگیری کانونهای اصلی جابهجاییهای روزانه از نواحی روستایی به نقاط شهری با هدف کار باشد».
این یافتهها میتوانند به تدوین برنامههای مناسب بهمنظور ساماندهی خوشه ها و کانونهای استقرار جمعیت شناور روستایی شاغل در نقاط شهری کشور با توجه به تمرکز و تنوع فعالیتهای اقتصادی در حوزه صنعت و خدمات کمک نمایند.
گفتنی است، فصلنامه «پژوهشهای روستایی» که به انتشار این مقاله علمی پژوهشی پرداخته، از نشریات متعلق به دانشگاه تهران است که زیر نظر قطب علمی برنامهریزی دانشکده جغرافیای این دانشگاه منتشر میشود.
انتهای پیام