به گزارش کسب و کار نیوز، ارزش معاملات خرد سهام هم ۱۲ هزار و ۵۳۲ میلیارد تومان ثبت شد. در جریان معاملات روز جاری ۱۹۰۹ میلیارد تومان پول توسط حقیقیها وارد بازار شد. خرید حقیقیها در حالی افزایشی قابل توجه را نشان می دهد که به نظر می رسد اعتماد از دست رفته به تدریج در حال بازگشت است.
گرچه پیش از این رشد هیجانی بازار سهام در ۴ ماهه نخست امسال زبانزد عام و خاص بود؛ اما تجربه نشان می دهد شاخص بورس دیگر به صورت هیجانی رشد نخواهد کرد زیرا در سال آخر دوره دوم ریاست جمهوری و سال نخست دوره اول ریاست جمهوری بازار سرمایه همواره با رکود نسبی همراه بوده است. با این حال سهامداران تالار شیشه ای پس از افت و خیزهای بسیار اکنون به این نتیجه رسیده اند که با دانش وارد بازار شوند و هیجانی خرید نکنند.
«کسب و کار» در گفتگو با یک کارشناس، چشم انداز و موانع بازار سرمایه برای رشد را بررسی می کند.
عصر رنسانس در تالار شیشه ای
پیمان مولوی، فعال سرمایه گذاری
طی مدت زمانی که بازار سرمایه دچار اصلاح شد، به لحاظ بنیادین هیچ چیز در اقتصاد ایران تغییر نکرده بود. یکی از عوامل بنیادین عبارت است از اینکه موتور تولید نقدینگی با شتاب در حال تولید نقدینگی است و اقتصاد ایران در حال کوچک تر شدن است، گرچه براساس آخرین آماری که روز دوشنبه رئیس کل بانک مرکزی منتشر کرد، رشد اقتصادی بدون احتساب نفت منفی ۰٫۶ درصد است. پس اقتصاد ما کماکان نقدینگی تولید می کند. از طرف دیگر رشد اقتصادی ایران کماکان منفی است و ناخودآگاه خروجی این عامل تورم در تمامی بازارهاست؛ اعم از بازارهای موازی ارز، طلا، خودرو، ملک، املاک و بازار سرمایه. آن چیزی که در مورد بازار سرمایه تجربه خوبی برای سیاستگذاران در ایران شد، این است که وقتی دولت و تصمیم گیری و بوروکراسی اقدام به دعوت می کند و اعلامیه داده می شود و در مورد آن صحبت می شود در نهایت در دید مردم کماکان یک وزنی دارد. وقتی که این دعوت انجام می شود و در پی آن شاهد رشد هستیم و بازار سرمایه را در ذهنیت خیلی از افراد به یک بازار بدون ریسک تبدیل می کنیم، آنجا ما دچار اشتباه شده ایم. به این معنا که بسیاری فکر می کردند که با ورود به بازار سرمایه هیچ ریسکی دیگر متوجه سرمایه شان نیست. اولین درسی که گرفته شد این است که بسیاری از سرمایه گذاران خرد متوجه شدند بازار سرمایه همانند سایر بازارها نیازمند یک دانش برای ورود، درک فضای اقتصاد کلان، شناخت از خود و رویکرد مدیریت ریسک است. آن چیزی که باعث ریزش در بازار سرمایه شد این بود که خیلی ها فکر کردند بازی تمام شده است. به عبارتی وقتی که اولین اتفاق در مورد «دارا دوم» و ناهماهنگی میان وزارت اقتصاد و وزارت نفت در مورد این سهام اتفاق افتاد، کمی بعد بحث گشایش اقتصادی پیش آمد که بحث اوراق بود. خیلی از افراد به ویژه حقوقی ها به این نتیجه رسیدند که نکند دولت به دنبال شیفت کردن از بازار سرمایه یا حرکت به سمت اوراق نفتی است و به تدریج شروع به خالی کردن کردند و این خالی کردن اگر در ۵ سال پیش اتفاق می افتاد شاید چنین تاثیری روی حقیقی ها نمی گذاشت؛ ولی فضای جدید بازار سرمایه ایران فضایی است که حقیقی های بسیاری در آن حضور دارند با سرمایه های اندکی که بسیار هم ریسک گریز هستند. البته ریسک گریزهایی که ریسک های بسیاری کرده اند و وقتی داده ها در شبکه های اجتماعی پیچید، باعث شد که افراد زیادی از این بازار خارج شوند. زمان زیادی می برد تا اعتماد دوباره ایجاد شود؛ اما آخرین مصوبات شورای عالی بورس تاکنون کمک کرده که شرایط به سمت مثبت شدن حرکت کند. درنهایت آن چیزی که نیازمند پایدار کردن این شرایط است، چند عامل است: ۱٫ شفافیت بازار را بیشتر کنیم، ۲٫ بازارگردانی را به اصل بنیادین در بازار سرمایه تبدیل کنیم، ۳٫ کارایی و زیرساخت های بازار را افزایش دهیم، ۴٫ از افرادی که منتقد هستند به هیچ وجه هراس نداشته باشیم، بلکه بتوانیم جواب های قانع کننده به آنها بدهیم، ۵٫ از بازار سرمایه به صورت کوتاه مدت استفاده نکنیم، بازار سرمایه یک ثروت بین نسلی است و باید برای نسل های بعد نیز این اطمینان باقی بماند. ۶٫ این بازار را در دید مردم و سرمایه گذاران بدون ریسک معرفی نکنیم، ۷٫ باید فصل الخطاب در بازار سرمایه سازمان بورس اوراق بهادار و در نهایت رئیس سازمان بورس باشد و حواشی زائد و سخنرانی های زیاد را کمتر کنیم و اجازه دهیم سازمان بورس براساس استراتژی جدیدش حرکت کند؛ همان گونه که در اقتصادهای بزرگ دنیا چنین اتفاقی می افتد. درنهایت اینکه بازار سرمایه ایران یک مسیر گذار را طی می کند. به عبارت دیگر یک رنسانس را طی می کند؛ رنسانسی که در آن ما داریم به مقررات زدایی می رسیم، مجوزها باید حذف شود، دامنه نوسان به مرور حذف شود و همه این موارد باعث می شود که دیدگاه فعالان خرد و فعالان حقوقی به بازار مثبت شود. یکی از عواملی که می تواند بازار سرمایه ایران را همانند بسیاری از بازارها واقعی تر کند نرخ گذاری دستوری در بازار است. ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که یک وزارتخانه یا یک جایی برای محصول یک کارخانه ای که در بازار سرمایه است، به صورت دستوری قیمت تعیین کند. بعد ما انتظار داشته باشیم آن شرکت در اقتصادِ دچار تحریم و دارای مشکلات عدیده بتواند پایدار بماند. یکی از موارد و مشکلاتی که بینابینی است بحث قیمت گذاری دستوری در اقتصاد ایران و اقتصاد دستوری است که دست و پای بازار سرمایه را بسته است.