یادداشت –
در نتیجه ایده شکل گرفتن فنبازارها و بروکرها ایده بسیار خوبی بوده؛ ولی نکتهای که باید به آن توجه کنیم، این است که ما دچار دو خطا نشویم. در واقع دو آسیب وجود دارد که باید مراقب این دو آسیب باشیم. آسیب اول این است که مشابه خیلی از فضاهای دیگری که ما در حوزه فناوری و نوآوری و در نظام نوآوری کشور برای آن داریم تلاش میکنیم درگیر عدد و رقم بشویم یعنی بخواهیم به این فکر کنیم که حالا ۱۲۰ مرکز رشد داریم باید حداقل به عنوان مثال ۶۰ فن بازار داشته باشیم و این در واقع کار ما را خراب و سخت میکند. این نکته اولی است که باید حواسمان به آن باشد و در واقع ابزار خودش هدف بشود؛ یعنی تاسیس فنبازارهای ملی به جای اینکه یک وسیلهای باشند برای اینکه انتقال فناوری را بین شرکتهای مختلف نوآور و شرکتهای بزرگ تسهیل کنند عملا به یک هدف تبدیل شوند که بگوییم در یک سال گذشته اینقدر فنبازار تاسیس کردهایم و در دو سال آینده اینقدر فنبازار تاسیس خواهیم کرد. بنابراین باید حواسمان باشد که درگیر بازی عدد و رقم و هدفگذاریهای دور باطل نشویم. آسیب دوم که در این میان وجود دارد، این است که یادمان برود که اصلا چرخه اصلی فعالیت در حوزه نوآوری و فناوری چیست. چرخه اصلی این است که تقاضا در ابتدا از طرف شرکتهای بزرگ که بازار در اختیارشان است، سرمایه دارند و مدیریت را خیلی خوب میدانند و میدانند چطور باید بفروشند و چطور باید به مشتری دسترسی پیدا کنند، تقاضا از سمت آنها در واقع مطرح شود و آنها در واقع ابتدا به ساکن مطرح کنند که ما این چهار موضوع مقولههای اولویتدارمان هست که حاضریم روی آنها سرمایهگذاری کنیم یا حاضریم اگر توسعه پیدا کنند، خرید آنها را انجام دهیم؛ این زمانی است که نظام نوآوری کشور ما در واقع به سیکل درست میافتد؛ یعنی ما یا در قالب CVCها یا در قالب ریورسپیچها (Reverse Pitch) یا در قالب هرگونه ابزار و فرایند دیگری که در دنیای خارج از کشور ما هم در نظامهای نوآوری پیشرفتهتر وجود دارد بتوانیم چرخه را راه بیندازیم و اینکه حالا از سمت مقابل آن شروع کردهایم؛ یعنی شرکتهای دانشبنیان زیادی بهوجود آوردهایم که روی فناوریهای جدید کار میکنند، خیلی از آنها هم براساس پژوهشهای دانشگاهی است و متأسفانه قسمت قابلتوجهیاش هم فناوریهایی که در صنعت مقابلبهکارگیری باشد یا قابلیت تجاریسازی داشته باشد، نیست. این باعث میشود هدررفت منابع ما زیاد باشد. بنابراین دو مساله وجود دارد؛ مساله اول اینکه فنبازارها به خودیخود ایده خوبی است؛ ولی باید توجه کنیم که در دام بازی اعداد نیفتیم. خود فنبازارها که وسیله هستند برای ما هدف نشوند و دوم اینکه حواسمان باشد که اصل نظام نوآوری و اصل چرخه تولید فناوری و دانش در کشور باید از شرکتهای بزرگ شروع شود؛ نه از سمت شرکتهای کوچک و این شرکتهای کوچک در درازمدت نمیتوانند در بحث تجاریسازی حتی به کمک بروکرها و فنبازارها خیلی موفق باشند و خیلی بتوانند تولید ناخالص داخلی را رشد دهند یا میزان صادرات را افزایش بدهند، بلکه باید شرکتهای بزرگ پای کار بیایند و اول آنها نیازهایشان را پای میز مذاکره بیاورند و از آن طرف ایدههای جدید مطرح کنند.