سرمقاله
اقتصاد ما با چالشهای جدی مواجه است و از این چالشها به کرات سخن گفته شده است. مشاور و دستیار اقتصادی رئیسجمهوری در رابطه با این مشکلات و چالشها مواردی را ذکر کرد که چند مورد دیگر را هم میتوان به آن اضافه کرد. فساد، بحران بانکی، بحران و مشکلات مربوط به صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی، محیطزیست، بدهیهای دولت، رشد بالای نقدینگی، بیکاری، تورم و بحران ارزی نمونه آنهاست که ریشه در مشکلات ساختاری دارد. چالشهای کشور نهتنها جدی، ساختاری و بنیادی است و در کوتاهمدت راهحلی ندارد، بلکه نیازمند اجماع ملی و اتحاد همه به ویژه عزم حاکمیت است. در این راستا اولویتها هم مشخص شده است. مساله مبارزه با فساد و بحران بانکی اولویت یک اقتصاد کشور باشد که اگر در این شرایط فشارهای خارجی را هم اضافه کنیم، شرایط بسیار بدتر میشود. چندین سال است که به این مسائل اشاره میشود، از خود دولت گرفته تا مردم عادی نیز آن را میبینند و به آن اشاره میکنند. از همان آغاز نیز تاکید دولت بر این چالشها بود و گلایه وی هم این بود که چرا دولتهای قبلی کشور را با این معضلات مواجه کردند. با این حال با وجود تلاش دولت، این چالشها در چند سال گذشته نه تنها حل نشده، بلکه دستاوردهای ناپایدار جزئی آن نیز قابل تداوم نیست. تورم در این چند سال گذشته پایین نیامد، بلکه تنها به تعویق افتاد و در برخی بخشهای دیگر نیز همینطور. حل این چالشها نیازمند اتحادی در همه بخشها خواهد بود و عزم دولت به تنهایی کافی نیست. هر نوع تقابل داخلی میتواند اتحاد را از بین ببرد و مسائل را پیچیدهتر سازد و از طرفی موقعیت ما را در برابر دشمنان خارجی ضعیفتر کند. مشکلات هم برای همه پنهان نیست، بلکه مکشوف است. جز اتحاد اقتصادی راهحل دیگری برای حل مشکلات وجود نخواهد داشت.