یادداشت
نقشی که پیش از این در اختیار خیلیها بوده و اگر گذرتان بر طبقه پنجم ساختمان قدیمی و اسطقسدار وزارت امور اقتصادی و دارایی خورده باشد، تصویر خیلی از آنها را بر دیوار راهروی بازسازیشده منتهی به مهمترین سالن جلسات وزارتخانه دیدهاید که اتفاقا این ردای وزارت برای برخی مانند نوربخش و نمازی و حسینی دو دوره تکرار شده است و تعدادی هم نیز در رزومه خود «سرپرستی» آن را هرچند به عنوان یک دوره کوتاه نوشته یا خواهند نوشت.
کسی که در شرح وظایفش هشت وظیفه «سیاستگذاری پولی و بانکی»، «سیاستگذاری بیمه»، «نظارت مالی»، «بازار سرمایه»، «واگذاری داراییهای دولت»، «تجارت و سرمایهگذاری خارجی»، «بهبود شرایط تولید» و «تحقیقات اقتصادی» نوشته شده و البته پیشبرد موازی همه این هشت وظیفه، هرچه نداشته باشد، توسعه متوازن حوزههای اقتصادی را به همراه خواهد داشت.
سوای از چرایی و چگونگی انتخاب و انتصاب افراد به عنوان وزیر، آن هم وزارتخانهای عریض و طویل به نام امور اقتصادی و دارایی، موضوعی که میتوان به عنوان شاید حلقهای مفقوده یا کمترآشکار این وزارتخانه به آن پرداخت، مفهومی به نام «بیمه» است که هرچند شاید در نگاه اول مقولهای «اجتماعی» بنماید، اما نقشی که وزیر امور اقتصادی و دارایی به عنوان رئیس مجمع عمومی بیمه مرکزی نهاد حاکمیتی دولت در صنعت بیمه و شرکت دولتی بیمه ایران بر عهده گرفته است و البته عنایت به وظیفه دوم از وظایف هشتگانه بالا، هر مخاطبی را مجاب میکند تا بداند بیمههای بازرگانی هم بخشی از بدنه نه چندان لاغر این وزارتخانهاند. اما معرفی فردی که در تمامی سطوح تحصیلیاش مانند مقطع دکترا، مفهومی به نام «اقتصاد» وجود دارد، در دانشگاههای کشور به آیندهسازان این جامعه «اقتصاد» میآموزد، مقالات و نوشتههایش رنگ «اقتصاد» دارد، او را به عنوان «اقتصاد»دان و سیاستگذار میشناسند و در سوابق اجرایی و همیشه کلیدی او به غیر از دستگاههای «اقتصاد»ی و علمی جایی را مشاهده نمیکنید، همه را امیدوار کرده است تا هم بازار سروسامان بگیرد، هم سرمایهها و سرمایهگذاریها جان بگیرند، هم از تولید حمایت شود، هم به توسعه اشتغال کمک شود و هم به بیمه توجه. واقعیت این است که وزرای قبلی اقتصاد به آن اندازه که «باید» به این صنعت «نگاه» نکردهاند و اگر در حق آنها جفا نشود باید گفت که آنها در خوشبینانهترین حالت در مجمع عمومی بیمهها – نه همه آنها- شرکت کردهاند و در برخی از مراسم و مناسبتهای بیمهای، مستمعان را از نگرشهایشان به بیمه آگاه کردهاند که اگر این «توجه» بیشتر میبود، اکنون وضعیت بیمه از آنچه «هست» بیشتر میشد. هرچند فعالان صادق و بیریای این صنعت در حد بضاعت خود تلاش میکنند این نقش را بیشتر بنمایانند. فعالان این صنعت از گزینه انتخابی برای وزارتخانه «انتظار» دارند و صد البته که این «انتظار» با توجه به سوابق، تحصیلات، تجربیات و نگاه توسعهای و برنامهای ایشان بیراه نیست، آنها با اعتقاد و اعتماد به ظرفیتهای دانشی و برپایه توانمندی نیروهای انسانی و حفظ استقلال خود از وزیر برنامه، مدل، الگو، بسته، نظامنامه، خطمشی، چراغ راه و البته حمایت حداکثری میخواهند تا بتوانند در مسیر تحقق اهداف گام بردارند. دکتر فرهاد دژپسند میداند که میتواند با گسترش بیمه در همه حوزهها، زمینههای لازم را برای بهرهگیری تکتک افراد جامعه از خدمات بیمهای، دادن تضمین برای همه سرمایهگذاران، ایجاد آرامش برای همه صنعتگران، برقراری اطمینان برای همه تولیدگران و فراهم کردن آسایش برای تکتک هموطنان فراهم آورد تا آنها با فراغ بال بتوانند به آینده ایران بیندیشند و همه بیمهگران و بیمهگذاران امیداورند که نام وزیر امور اقتصادی و دارایی بعدی- بخوانید فرهاد دژپسند- در تاریخ بیمه به یادگار بماند.
جواد گودرزي
امید به وزیری که در برنامههایش، بیمه را میپسندد
از مرداد 1396تا شهريور 1397، چند روز بيشتر از يك سال خورشيدي گذشت تا در هرج و مرج حاكم بر جريانات مالي و اقتصادي و بازارهاي نه چندان قابل اعتماد خرد و كلان كشور، مجلس شوراي اسلامي به حكم «در راس امور بودن»ش، خط قرمزي بكشد بر نقشي كه حسن روحاني، رئيسجمهوری براي مسعود كرباسيان به عنوان دوازدهمين وزير امور اقتصادي و دارايي تعريف كرده بود.