محمد جوادی قاضیانی
البته خیلی هم این اتفاقات نمیتواند دور از ذهن باشد و باید فکری برای این نگرانی کرد و کاری کرد که افراد متخصص و کارآفرین در کشور بمانند و به توسعه و تعالی کشور کمک کنند.
به گفته عیسی منصوری معاون اشتغال و کارآفرینی وزارت کار، جوانان برای ماندن در ایران و کارآفرینی باید این مهم را حس کنند و نیازمند توصیه نیستند، اما این حس چطور ایجاد خواهد شد و چه کسانی مسئول ایجاد آن هستند؟ مطمئنا مهمترین کسی که میتواند این حس را ایجاد کند، خود فرد کارآفرین است و فرد باید روحیه کارآفرینی داشته باشد و این حس در درون او وجود داشته باشد. یقینا کسانی این حس را در خودشان دارند که طبیعتا به دنبال آرامش و خوب پیش رفتن همهچیز نیستند و میدانند که کارآفرینی بهویژه در ایران شرایط سختی دارد؛ یعنی باید خودشان را برای نبرد با قوانین دستوپاگیر، رقبایی که ارتباطات و سرمایههای بزرگ دارند، منابع انسانی که تخصص ندارند، تغییرات سریع و غیرقابل پیشبینی و بسیاری موانع دیگر آماده کنند و بدانند که مطمئنا با آنها برخورد خواهند کرد.
منبع دیگر این حس هم دولت و مسئولان هستند که وظیفه دارند با باز کردن بسترهای کارآفرینی و تغییر قوانین دستوپاگیر راه را برای کارآفرینان هموارتر کنند. به گفته خود کارآفرینان، دولتیها اگر کمکی هم نمیکنند لااقل سنگ جلوی پایشان نیندازند. کارآفرینان نیاز به دریافت پول ندارند، چون اگر روندها درست باشد و موانع بیرحمانه بر سر راهشان نباشد خودشان اگر ایده خوبی داشته باشند میتوانند از راههای غیردولتی موجود جذب سرمایه کنند.
عملا سرمایهای که خود کارآفرینان از روشهای مرسوم جذب میکنند میتواند بسیار بهتر از سرمایهای باشد که دولت در اختیار آنها میگذارد.افراد کارآفرین همیشه به دنبال فرصتها هستند تا بتوانند از طریق آنها به بازار ورود پیدا کرده و کارآفرینی کنند، اما فرصت به چه شکلی ایجاد میشود؟ همیشه گفتهاند فرصتها از دل بحرانها و مسائل بیرون میآیند و اگر به این شکل به قضیه نگاه کنیم ایران برای کارآفرینی پر از فرصت است. مگر نباید ایده یک استارتآپ مسالهمحور باشد؟ اگر اینطور است که ایران پر از مسائل است و تازه مسائلی که رقیب هم برای حل کردنشان کم است و رقبا خیلی دوست ندارند که بمانند و کارآفرینی کنند. البته این نگاه قشنگی نیست که بگوییم رقبا میدان را خالی کردهاند، اما اتفاقی است که افتاده و برای کارآفرینان میتواند به عنوان یک فرصت تلقی شود. البته ممکن است انتقادی وارد شود که مسالهمحوری به تنهایی کافی نیست و بازارمحوری هم باید در کنارش در نظر داشته باشیم و ما بازار نداریم، اما آیا مسائلی که وجود دارند، بازار ندارند؟ جواب این سوال هم میتواند منفی باشد، چون کارآفرینان میتوانند مسائلی را پیدا کنند که بازار هم برای آنها وجود داشته باشد، بازاری مثل کالاها و خدمات ضروری یا کالاها و خدمات لوکس، اما ایده دادن در چه حوزههایی میتواند جذاب باشد؟ یکی از دلایل احساس ناکامی در استارتآپها در این سالها هجوم آنها به ایدههای یک حوزه خاص و اشباع شدن آن حوزه بوده
است. مگر حوزه فروشگاه آنلاین یا تاکسی اینترنتی و… چقدر ظرفیت دارد که این تعداد استارتآپ ورود پیدا کنند و موفق هم شوند؟ با توجه به سیگنالهای دولتی بهویژه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری و صحبتهای اهل فن، حوزههای زیر، حوزههای خوبی برای ارائه ایدههای استارتآپی خواهند بود:
۱٫ حوزه مدیریت پسماند
۲٫ حوزه کشاورزی
۳٫ حوزه مدیریت آب و خشکسالی
۴٫ حوزه مدیریت آلودگی هوا
۵٫ حوزه ورزش و سلامت جسمانی
۶٫ حوزه انرژی
این حوزه ها از حوزههای خوب ارائه ایده است که معاونت علمی و فناوری رئیسجمهوری حمایتهای خوبی را از استارتآپهای این حوزه میکند، به طوری که برای هر یک از این حوزهها با بررسی تجربیات جهانی استارتآپها کتابهایی در ایران چاپ شدهاند.
۷٫ اینترنت اشیا: حوزهای که مورد حمایت پارکهای علم و فناوری بهویژه دو پارک دانشگاه تهران و پارک پردیس است و از ایدههای این حوزه حمایتهای ویژهای دارند.
۸٫ کالاها و خدمات ضروری
۹٫ کالاها و خدمات لوکس:
این دو حوزه از حوزههایی هستند که هر کدام بازار خاص و عجیب خودشان را دارند و مشتریان بسیاری را میتوان برای استارتآپهای این دو حوزه متصور بود.
تمرکز بر منابع شخصی
حمیدرضا اعتدالمهر، کارشناس کسبوکار
احتمال موفقیت در فضاهای استارتآپی بهویژه حوزه فناوری اطلاعات بسیار بالا و قطعا از کسبوکارهای فیزیکی و سنتی سابق بالاتر است. اعتقاد من این است که یک استارتآپ برای شروع کار به سرمایهگذار نیاز ندارد و بیشتر روحیه کارآفرینی است که مهم است و حتما باید وجود داشته باشد. متاسفانه در جامعه ما رسم شده است که شروع کار را به جذب سرمایهگذار وصل میکنند و این عقیده وجود دارد که هرکسی برای شروع کارش باید یک سرمایهگذار داشته باشد، اما نباید اینگونه فکر کنیم و این مدل فکر کردن مناسب فضای کارآفرینی نیست. دوستانی هم که همنسل ما کارشان را شروع کردند و به موفقیت هم رسیدهاند عمدتا با پولهای کم این کار را کردهاند و با روحیه کارآفرینی که داشتند، توانستهاند شکستهای زیادی را تحمل کنند تا به موفقیت برسند، چون پول زیادی هزینه نشده بود و همینطور تعهدی به کسی داده نشده بود به راحتی میتوانستند مسیرشان را عوض، منابعشان را بازسازی و مشکلاتشان را برطرف کنند و دوباره به مسیرشان ادامه دهند.
بنابراین فکر میکنم برای کارآفرینی دو نکته وجود دارد؛ اول به اینکه حتما موفق میشوید اعتقاد داشته باشید و دوم از مربی و منتوری که این مسیر را رفته است، کمک بگیرید و مسیر را با راهنماییهای افراد باتجربه طی کنید. شما وقتی با یک مربی حرف بزنید اولویتهایتان و حتی مسیر شغلیتان مشخص میشود. مربی کسی نیست که به شما سرمایه بدهد، بلکه مربی کسی است که تجربه زیادی دارد و این مسیر را حداقل یک بار رفته است و میتوانید از آن مشورت بگیرید. نظر من این است که کسی که در حال شروع کسبوکارش است، روی منابع خود تمرکز کند و این تمرکز، شما را برای رسیدن به مقصدتان آماده میکند.