موضوع بهرهوری جزو اهداف اصلی و مهم کارفرمایان، مدیران و صاحبان بنگاههای اقتصادی است و به علاوه یکی از مهمترین اهداف سازمانهاست، به گونهای که همه مدیران و صاحبان بنگاههای اقتصادی و مدیران سیاسی نیز این موضوع را جزو مهمترین اهداف خود میدانند و سعی در استفاده حداکثری از منابع و نیروی انسانی دارند. بهرهوری تعاریف زیادی دارد، اما یکی از رایجترین تعاریفی که میشود از آن کرد، کاهش هزینههاست. این واژه بیش از ۲۰۰ سال است که بین مدیران صنایع و تئوریسینهای مدیریتی و صاحبنظران بحث منابع انسانی مطرح بوده و از ۲۰۰ سال پیش تا به حال تعابیر مختلفی از آن شده است. در ایران بحث بهرهوری و پایین بودن آن و اینکه برای افزایش آن باید چه کاری کرد، جزو معضلات و دغدغههای کشور بوده است. براساس آمارهایی که منابع مختلف ذکر میکنند، بهرهوری نیروی کار در کشور پایین است. به همین دلیل بهرهوری سازمان هم پایین میماند.
با این حال کاهش و پایین بودن سطح بهرهوری معلول چند عامل مهم است که از جمله آن ناامنی شغلی، مساعد نبودن محیط کسبوکار، تبعیضهایی که در محیط کسبوکار ایران حاکم است، ضعف مدیریتی، استفاده از نیروی غیر متخصص، نبودن انگیزه و وجود رانتهای مختلف و منفعتطلبیهای فردی است.
اگرچه بهرهوری معنای سودآوری را نیز در خود دارد، اما نباید تصور کنیم صرفا به معنای سودآوری است، چرا که معنای آن بسیار گستردهتر از این است. متاسفانه در سازمانهای بزرگ و دستگاههای دولتی و خصوصی و اقتصاد کلان کشور بهرهوری وجود ندارد. بوروکراسیهای زائد حاکم است و جلسات بینتیجه و طولانی برگزار میشود، در حالی که در کشوری چون ژاپن به عنوان کشوری که سطح بالایی در بهرهوری دارد یک ربع جلسه به دهها کار منتهی میشود، اما در کشور ما برعکس از دهها جلسه نتیجهای عاید نمیشود.با این حال برای رشد بهرهوری راهکاریهایی هم وجود دارد که نمونه آن آموزش مستمر و مدیریت هزینهها، شناسایی نیازهای کارکنان و بنگاههای تولیدی است، بهطوری که آنها را با استفاده از ابزار انگیزشی برآورده کنند، رشد کمی و کیفی کارکنان از نظر آگاهی و درآمدی با ایجاد باور و اعتقاد به نتایج کار و خودباوری در نیروی کار است که بتواند با ایجاد تعلق خاطر سازمانی به بهرهوری بنگاه کمک کند. البته این تعهد باید میان کارفرما و نیروی کار دوطرفه باشد.