سرمقاله
در کشورهای نفتخیز ارزش داراییهای نفتی زمانی میتواند در رشد اقتصادی کشورها خود را نمایان سازد که از آن در مسیر تولید و افزودن ارزش افزوده بیشتر بر آن بهره گرفته شده باشد، اما در کشور ما بیتوجهی به تولیدات مبتنی بر نفت در داخل کشور باعث شده حتی برای استخراج نفت نیز متکی به نیروهای خارجی باشیم و از این منظر هزینههایی پرداخت کنیم. محصولات پتروشیمی هم از بازدهی کافی بهرهمند نبوده و نتوانسته است بر میزان ارزشافزوده موجود خود بیفزاید. این مساله به اضافه اتکای دولتیها به ذخایر ارزی حاصل از فروش نفت به نام درآمدهای نفتی باعث شده جایی برای عرض اندام تولیدکنندههای داخلی که ضرورت اتصال آنها به این منابع لازم میآمد، باقی نماند. به همین دلیل صنایع بزرگ و تولیداتی که نیاز به سرمایههای کلان دارند، پا نگرفتند و برعکس تولید محدود شد به چند شرکت کوچک که صرفا به بازار داخلی یا چند کشور همسایه میاندیشند و البته اگر بخواهند به بیشتر از این فکر کنند از سرمایه کافی و توان لازم به جهت دسترسی به فناوریهای نوین برخوردار نیستند. وقتی اقتصاد متکی به درآمدهای نفتی است شرکتهای سربار دولتی تکثیر میشوند و به واسطه رانتی که از درآمدهای نفتی ایجاد میشود حجم این شرکتها با وجود کاهش بهرهوری آنها افزایش پیدا میکند و به تدریج که مدتی از عمر آنها میگذرد دیگر هیچ دولتی قادر به حذف آنها نیست. نمونه این موضوع را در چند سال اخیر دیدیم که برخی از شرکتهای ورشکسته دولتی در نهایت به همان افراد دولتی با امتیازات ویژه واگذار شد. بنابراین دو نوع تولیدکننده باقی میماند؛ تولیدکننده بزرگ دولتی و وابسته به رانت و درآمدهای نفتی که کمتر تحتتاثیر رکود، تورم و… قرار میگیرد یا اینک در این صورت از سوی دولت تامین میشود و دیگری شرکت کوچک خصوصی که هر سال باید شاهد فشارهای ناشی از تورم داخلی و هزینههای سربار باشد. این تولیدکننده نمیتواند افق بلندمدتی در پیشرو داشته باشد. تنها امید آن تکیه بر بازار داخلی است که آن نیز در دست کالای وارداتی یا محصولاتی است که مونتاژی و وابسته به واردات مواد اولیه خارجی هستند. این تولیدکننده در نهایت در جایی متوقف میشود یا به واسطه فشارهایی که از سمت تحریمهای خارجی به آن وارد میشود یا به واسطه سیاستگذاریهایی که در داخل انجام می شود تحت فشار هزینهها قرار می گیرد. البته از میان این تولیدکنندگان کسانی هم هستند که با تخصص و دانشی که به واسطه ارتباط با تولیدکنندگان خارجی به دست میآورند و پلی که با دنیای خارج برقرار میسازند، دست به تولید انبوه میزنند و بازار صادراتی دارند، اما همینها گاها از سوی تولیدکنندگان داخلی به واسطه رقابتهای نابرابر صدمه میبینند. به نظر میرسد تولید داخلی از مهمترین پشتوانه یعنی دولت بیبهره است و تا زمانی که به این پشتوانه وصل نشود امکان احیای واقعی آن نیست.