شایلی قرایی
به گزارش کسب و کار نیوز به دنبال شرایط نامناسب اقتصادی و نارضایتی فروشندگان و خریداران بر آن شدیم تا با بازاریهای بازار بزرگ تهران که در مرکز تجارت و مبادلات کالاها فعالیت میکنند درد دل کنیم. نوسانات ارزی، بیثباتی اقتصادی و سایه تحریمها بازار تهران را از تکاپو انداخته و خریداری در بازار وجود ندارد. حتی در این گرمای بیحد و اندازهای که تابستان امسال برایمان به ارمغان آورده، سایههای بازارهای سرپوشیده بزرگترین و متنوعترین جاذبه پایتخت هم نتوانسته مردم را به آنجا هدایت کند.
متروی ۱۵ خرداد در کنارگذر خیابان منتهی به بازار تهران هم نتوانسته رونق را به آنجا بازگرداند؛ یعنی خیل مسافران مترو نیز توانایی بازگرداندن رونق را به آنجا نداشته، چراکه اگر کمی قبلتر از این اتفاقات اخیر بود، همین مسافران مترو برای رونق بازار تهران کافی بودند. بازار تهران از دوران شکلگیریاش تا به امروز اتفاقات و روزهای زیادی را پشت سر گذاشته تا اینکه امروز عنوان قلب تپنده اقتصاد کشور را یدک میکشد، اما نوسانات نرخ ارز و عدم مدیریت درست اقتصادی، بازاریها را نابود کرد و اجازه تنفس به بازار پر از سابقه و خریدار را نداده است. در حال حاضر همهچیز بستگی به ارز دارد، چراکه در راستای بالا رفتن نرخ دلار و افزایش قیمت برخی مواد اولیه به دلیل گرانی دلار، تولیدکنندگان و فروشندگان بازار تهران از روی ناچاری مجبور میشوند یا قیمتها را بالا ببرند یا فروش را تعطیل کنند که با انتخاب هرکدام از این راهها، عواقب خوبی در انتظارشان نخواهد بود. این روزها هزینههای زیستن برای مردم چنان در حال افزایش است که دیگر کسی به فکر رفتن به بازار پرخاطره تهران نمیافتد.
برای چند دقیقه بلایی که سرمان آمده را فراموش میکنیم
در همین ارتباط خبرنگار «کسبوکار» با چند تن از فروشندگان بازار تهران گفتگو کرده است. مهدی عبدی، فروشنده پوشاک در کنارگذر بازار تهران اوضاع بازار تهران را بسیار عجیب و باورنکردنی توصیف میکند. عبدی به «کسبوکار» گفت: در بازار فروش وجود ندارد. انگار مردم از روی عادت و روزمرگی در بازار تهران قدم میزنند. البته این مربوط به بیرون بازار است. مغازه من در کنارگذر بازار تهران و جلوی در مترو قرار دارد. شاید هم این شلوغی مربوط به سوار و پیاده شدن مسافران مترو است که برای گذران وقت خود گاهی به داخل مغازهها هم میآیند و سرکیمیکشند.
این فروشنده ادامه داد: باز ما چند بار در روز با مشتریها سر و کله میزنیم، اما در بازار سرپوشیده هیچکسی به جز فروشندهها وجود ندارد. درست است که سر و کله زدن ما هم با مشتریها به فروش کالایی منجر نمیشود، اما برای چند دقیقه بلایی که سرمان آمده را فراموش میکنیم و یاد آن روزهای شلوغی واقعی بازار میافتیم که آنقدر فروش داشتیم که یادمان میرفت نهار بخوریم و وقت برای نوشیدن یک استکان چای هم نداشتیم، اما بازاریهایی که در اماکن سرپوشیده فعالیت دارند، مدتهاست رنگ خریدار را ندیدهاند.
در حال حاضر چند ماهی میشود که بازار به کندی نفس میکشد و نرخ ارز و شایعات تحریمها، فروشندگان را نابود کرد. امروز اگر به بازار تهران و به کنارگذر مترو بیایید، مغازههایی را میبینید که تعطیل کرده و خانهنشینی اجباری را انتخاب کردهاند، چراکه اگر بیایند باید از جیب خرج کنند. هزینه آب و برق و مالیات ندارند، دستمزد کارگر را نمیتوانند پرداخت کنند. امروز در شرایطی قرار گرفتهایم که خود فروشنده تمام کارها را انجام میدهد و از روی ناچاری عذر کارگرهای خود را خواسته است. فروشنده همه کار در فروشگاه خود میکند، الا فروشندگی، چون مشتری وجود ندارد. عبدی اظهار داشت: امروز در این بازار که نبض تجارت و اقتصاد است، حیاتی دیده نمیشود. ارز و حواشی آن آنقدر در این بازار تاثیر داشته که شاید تا سالهای سال فروشندگانی که ترک کار کردهاند نتوانند به شغل چندین و چند ساله خود برگردند.
اجبار میکنند که با ضرر و زیان فروش داشته باشی
ناصر چگینی، دیگر فروشنده بازار تهران است که با «کسبوکار» گفتگو کرد. چگینی اوضاع این روزهای بازار تهران را اینگونه توصیف کرد: تولیدکنندهام و مغازهای هم در بازار تهران دارم. به عنوان یک تولیدکننده ابزارآلات نابود شدهام و راهی برای جبران خسارتهای این روزها ندارم. دو راه دارم؛ یا اینکه اجناسم را زیر قیمت تولیدشده به فروش برسانم یا اینکه اصلا نفروشم، اما اجبار برای فروش نگذاشته است که راه اول را انتخاب کنم.
این فروشنده توضیح داد: اگر نفروشیم پلمب میشویم. هر روز در بازار نقل قول میکنند که بازرسها و ماموران نظارت بر بازار میآیند و اگر در مغازه از فروش جنس و کالای مربوطه خبری نباشد حکم پلمب واحد صنفی را دارند و مغازه را میبندند. این اتفاق برای معترضان بازار هم افتاده است. در زمانی که این بازاریان از این وضعیت ناراضی بودند و تعطیل کرده بودند، میآمدند و مغازههای بسته را پلمب میکردند؛ یعنی اجبار میکنند که با ضرر و زیان فروش داشته باشی. نمیدانم از کجا دستور میگیرند، اما گوششان بدهکار نیست و انگار درد ما را نمیبینند و نمیخواهند باور کنند که نمیشود فروخت. نرخ ارز آنقدر بر بازار تهران که قلب معاملات است، تاثیر داشته که تولیدکننده را مچاله کرده و جانی برای تولیدکننده و برای بازاری با این قدمت نگذاشته است.
چگینی ادامه داد: وام هم گرفتهام. برای تولید ابزارآلات وام گرفتهام، اما فروشی نبوده که بتوانم وام را تسویه کنم. با بدهی بانکی بسیاری که دارم، روزها در این مغازه به امید فروش مینشینم و غروبها دست خالی باز میگردم. هفتههاست به فکر جمع کردن مغازه افتادهام. باید حتما مغازه را جمع کنم تا بدانند در مغازه جنس و کالایی وجود ندارد. در غیر این صورت برای پلمب آن اقدام میکنند.