سرمقاله
اساسا موضوع منطقی، علمی و اقتصادی است، اما سخن کارشناسان بخش معدن این است که محدوده خامفروشی باید تعریف شده و مشخص باشد و پتک خامفروشی بر سر فعالان بخش معدن کوبیده نشود. معدنکار وظیفه دارد پس از استخراج ماده معدنی آن را فرآوری کرده و به بالاترین حد خلوص برای مصرف در بخش صنعت برساند و محصول خود را به بازار عرضه کند. سوال اینجاست که اگر در کشور ما در حال حاضر در بخش صنعت ظرفیتی برای جذب مقدار کافی از تولیدات بخش معدن وجود نداشته باشد، باید معادن را تعطیل و معدنکاران را بیکار کنیم؟ آیا راهکاری منطقیتر از این وجود دارد که این فرآوردهها را به بازارهای جهانی صادر کنیم؟ نگهداری مواد معدنی در عمق زمین برای استفاده نسل آینده کشور، با توجه به حجم بالای برخی ذخایر کشفشده در کشور که تازه تمام آنها هم کشف نشده است، موضوع منطقیای نیست. ضمن اینکه ممکن است در برخی محصولات معدنی در آینده تحولات فناوری روی دهد که اساسا بازار جهانی آنها شرایط امروز را نداشته باشد و به عبارتی بازار آنها تعطیل شود. به علاوه صنعتی شدن منافاتی با صادرکننده بودن در بخش معدن ندارد و استرالیا و برزیل از صادرکنندگان عمده کانیهای معدنی هم محسوب میشوند. بر این اساس پیشنهاد معدنکاران به برنامهریزان اقتصاد کشور این است که فرآوردههای معدنی در صورتی که مازاد بر مصرف صنایع داخلی باشند، بدون اخذ عوارض به بازارهای جهانی عرضه شوند و البته دولت مالیات و حقوق دولتی را از تولیدات بخش معدن به صورت منصفانه دریافت کند. اگر قرار باشد دولت دائما با دستاویز قرار دادن موضوع خامفروشی، بارها قوانین و مقررات بخش معدن را تغییر دهد و فعالان بخش معدنی را با عوارض مختلف تحت فشار بگذارد، ریسک سرمایهگذاری در این بخش افزایش مییابد و توسعهای که مدنظر برنامهریزان اقتصادی کشور است، در بخش معدن محقق نخواهد شد.
اساسا موضوع منطقی، علمی و اقتصادی است، اما سخن کارشناسان بخش معدن این است که محدوده خامفروشی باید تعریف شده و مشخص باشد و پتک خامفروشی بر سر فعالان بخش معدن کوبیده نشود. معدنکار وظیفه دارد پس از استخراج ماده معدنی آن را فرآوری کرده و به بالاترین حد خلوص برای مصرف در بخش صنعت برساند و محصول خود را به بازار عرضه کند. سوال اینجاست که اگر در کشور ما در حال حاضر در بخش صنعت ظرفیتی برای جذب مقدار کافی از تولیدات بخش معدن وجود نداشته باشد، باید معادن را تعطیل و معدنکاران را بیکار کنیم؟ آیا راهکاری منطقیتر از این وجود دارد که این فرآوردهها را به بازارهای جهانی صادر کنیم؟ نگهداری مواد معدنی در عمق زمین برای استفاده نسل آینده کشور، با توجه به حجم بالای برخی ذخایر کشفشده در کشور که تازه تمام آنها هم کشف نشده است، موضوع منطقیای نیست. ضمن اینکه ممکن است در برخی محصولات معدنی در آینده تحولات فناوری روی دهد که اساسا بازار جهانی آنها شرایط امروز را نداشته باشد و به عبارتی بازار آنها تعطیل شود. به علاوه صنعتی شدن منافاتی با صادرکننده بودن در بخش معدن ندارد و استرالیا و برزیل از صادرکنندگان عمده کانیهای معدنی هم محسوب میشوند. بر این اساس پیشنهاد معدنکاران به برنامهریزان اقتصاد کشور این است که فرآوردههای معدنی در صورتی که مازاد بر مصرف صنایع داخلی باشند، بدون اخذ عوارض به بازارهای جهانی عرضه شوند و البته دولت مالیات و حقوق دولتی را از تولیدات بخش معدن به صورت منصفانه دریافت کند. اگر قرار باشد دولت دائما با دستاویز قرار دادن موضوع خامفروشی، بارها قوانین و مقررات بخش معدن را تغییر دهد و فعالان بخش معدنی را با عوارض مختلف تحت فشار بگذارد، ریسک سرمایهگذاری در این بخش افزایش مییابد و توسعهای که مدنظر برنامهریزان اقتصادی کشور است، در بخش معدن محقق نخواهد شد.