ثمانه نادری
به گزارش کسب و کار نیوز، سالهایی که مردم به هر چه داشتند، قانع بودند و امورات زندگیشان با چند لقمه غذای ساده سپری میشد. خیابانهایی که از چندین و چند سال قبل باقی مانده است.
مغازههایی که با همان دیوارهای قدیمی سر پاست. مردمی که با درآمدهای حداقلی و یارانهای قانع هستند. خانوادههایی که به هوای خاکی و گرد و غبار عادت کردهاند و آدمهایی که قربانی مرزنشینیاند. ۱۲ ماه سال شاید کسی یادی از شهرهای محروم کشور و مردم حاشیهنشین نکند.
حتی یادمان نیست در فلان روستای یک شهر مردمی زندگی میکنند که به یک لقمه نان برای ادامه حیاتشان قانعاند، اما زمان انتخابات که میشود، گوشه به گوشه محرومنشینها به یادمان میآیند. از شعار حمایت از قشر محروم و فقیر گرفته تا وعدههای رفاهی به فقرا و سفر به استانهای محروم، بار دیگر زنده میشود. گاهی جدلهای انتخاباتی نیز با همین شعارها شروع میشود و با همین شعارها خاتمه پیدا میکند.
جذابیت رای ۴۰ درصدی فقرا برای کاندیداها
جمعیت بالای ۳۰ میلیون فقیر و محروم در کشور که تنها ۱۱ میلیون نفر از آنها به عنوان جمعیت حاشیهنشین ساکن شهر تهران هستند، این روزها خیلی از کاندیداها را برای جمع کردن رای وسوسه و امیدوار میکند. همین تعداد قشر فقیر که براساس بررسیهای موجود ۴۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، گاهی نقش کلیدی برای دادن برگ برنده به فرد منتخب ملت دارد و برخی با تکیه بر همین جمعیت میلیونی است که به آینده ریاستجمهوری خود امیدوار شده و حتی وعده انتخاباتی میدهند، اما تجربه روسای جمهور حامی فقرا نشان داده زندگی در دوران این روسای جمهور گرهی از زندگی حاشیهنشینان نگشوده و حتی در برهههایی زندگی را برای آنها تلختر کرده است. به گفته کارشناسان، بسیاری از این جمعیت محروم که مشخصا وعدههای مالی و حمایتی تاثیر بسزایی در تحریک آرای آنها دارد، در حالی به انتخاب رئیسجمهوری آینده دست میزنند که اطلاعات کم سیاسی و علمی آنها به انتخاب گزینه موثر و مثمر برای تحقق خواستههای آنها نمیانجامد، جدا از اینکه شرایط بد زندگی نیز راهی جز انتخاب ناآگاهانه برای آنها باقی نمیگذارد.
ساختارها فقیرپروری را تشویق کرد
بیژن عبدی با اشاره به ساختارهایی که فقر و فقیرپروری را در کشور به نفع عدهای معدود تشویق میکند، میگوید: در حال حاضر اساسیترین دغدغه مردم اشتغال و درآمد است. طبیعتا مسئولان نیز به این امر آگاهند. به همین دلیل شعارهای اقتصادی مهمترین انگیزه مردم برای انتخاب رئیسجمهوری است، اما اینکه چه چیزی باعث شده در این شرایط قرار بگیریم به ساختارهای اقتصاد کشور بر میگردد. با فرض اینکه همه کاندیداها نیت خوب داشته باشند، اما برخی از ساختارها مانع از تحقق وعدههایی است که به نفع فقرا میدهند. آنها پس از ۴ یا ۸ سال خروجی مطلوبی ندارند و البته با وجود این نوع ساختاری نامطلوب نمیتوانند داشته باشند.
در چنبره یک دور با طلایم
وی توضیح میدهد: در کشور ما یکسری ساختارهای تو در تو و پیچیده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اداری وجود دارد که این ساختارها مانع از آن میشود که مردم به فرایند سیاستگذاریها و با نحوه کارآمدی یا ناکارآمدی آنها دست پیدا کنند. منظور از این ساختارها ساختاری است که در آن اقتصاد دست دولتیهاست. اکثریت جامعه در فقر به سر میبرند و عده زیادی چشم به راه کمک و حمایت عدهای محدود مرفهنشین هستند. در چنین اقتصادی بازار برای انتخاب شرایط آزاد نیست و همچنین سیاستهای ارزی، بانکی و اداری توسط عدهای محدود انتخاب میشود. همه این موضوعات مربوط به اقتصاد ماست. مشخصا در چنین شرایطی نمیتوان از کسی انتظار معجزه داشت. همهچیز در چنبره یک دور باطل است.
عبدی با اشاره به اینکه کاندیداها باید به جای دادن وعدههای حمایتی و صدقهای به فکر رفع موانع ساختاری اقتصاد کشور باشند، میگوید: درآمد مردم تنها زمانی بهبود پیدا میکند که اقتصاد کشور در مسیر یک اقتصاد آزاد قدم بردارد وگرنه کمکهای مقطعی جوابگوی نیاز قشر محروم کشور نیست.
باید دید چرا جمعیت فقیر کشور رو به فزونی میرود، در حالی که عدهای ثروتهای بیشمار دارند. تا زمانی که اداره کشور با روشهای قدیمی صورت میگیرد، شاهد بهبود زندگی فقرا نخواهیم بود.
به گزارش کسب و کار نیوز، سالهایی که مردم به هر چه داشتند، قانع بودند و امورات زندگیشان با چند لقمه غذای ساده سپری میشد. خیابانهایی که از چندین و چند سال قبل باقی مانده است.
مغازههایی که با همان دیوارهای قدیمی سر پاست. مردمی که با درآمدهای حداقلی و یارانهای قانع هستند. خانوادههایی که به هوای خاکی و گرد و غبار عادت کردهاند و آدمهایی که قربانی مرزنشینیاند. ۱۲ ماه سال شاید کسی یادی از شهرهای محروم کشور و مردم حاشیهنشین نکند.
حتی یادمان نیست در فلان روستای یک شهر مردمی زندگی میکنند که به یک لقمه نان برای ادامه حیاتشان قانعاند، اما زمان انتخابات که میشود، گوشه به گوشه محرومنشینها به یادمان میآیند. از شعار حمایت از قشر محروم و فقیر گرفته تا وعدههای رفاهی به فقرا و سفر به استانهای محروم، بار دیگر زنده میشود. گاهی جدلهای انتخاباتی نیز با همین شعارها شروع میشود و با همین شعارها خاتمه پیدا میکند.
جذابیت رای ۴۰ درصدی فقرا برای کاندیداها
جمعیت بالای ۳۰ میلیون فقیر و محروم در کشور که تنها ۱۱ میلیون نفر از آنها به عنوان جمعیت حاشیهنشین ساکن شهر تهران هستند، این روزها خیلی از کاندیداها را برای جمع کردن رای وسوسه و امیدوار میکند. همین تعداد قشر فقیر که براساس بررسیهای موجود ۴۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند، گاهی نقش کلیدی برای دادن برگ برنده به فرد منتخب ملت دارد و برخی با تکیه بر همین جمعیت میلیونی است که به آینده ریاستجمهوری خود امیدوار شده و حتی وعده انتخاباتی میدهند، اما تجربه روسای جمهور حامی فقرا نشان داده زندگی در دوران این روسای جمهور گرهی از زندگی حاشیهنشینان نگشوده و حتی در برهههایی زندگی را برای آنها تلختر کرده است. به گفته کارشناسان، بسیاری از این جمعیت محروم که مشخصا وعدههای مالی و حمایتی تاثیر بسزایی در تحریک آرای آنها دارد، در حالی به انتخاب رئیسجمهوری آینده دست میزنند که اطلاعات کم سیاسی و علمی آنها به انتخاب گزینه موثر و مثمر برای تحقق خواستههای آنها نمیانجامد، جدا از اینکه شرایط بد زندگی نیز راهی جز انتخاب ناآگاهانه برای آنها باقی نمیگذارد.
ساختارها فقیرپروری را تشویق کرد
بیژن عبدی با اشاره به ساختارهایی که فقر و فقیرپروری را در کشور به نفع عدهای معدود تشویق میکند، میگوید: در حال حاضر اساسیترین دغدغه مردم اشتغال و درآمد است. طبیعتا مسئولان نیز به این امر آگاهند. به همین دلیل شعارهای اقتصادی مهمترین انگیزه مردم برای انتخاب رئیسجمهوری است، اما اینکه چه چیزی باعث شده در این شرایط قرار بگیریم به ساختارهای اقتصاد کشور بر میگردد. با فرض اینکه همه کاندیداها نیت خوب داشته باشند، اما برخی از ساختارها مانع از تحقق وعدههایی است که به نفع فقرا میدهند. آنها پس از ۴ یا ۸ سال خروجی مطلوبی ندارند و البته با وجود این نوع ساختاری نامطلوب نمیتوانند داشته باشند.
در چنبره یک دور با طلایم
وی توضیح میدهد: در کشور ما یکسری ساختارهای تو در تو و پیچیده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اداری وجود دارد که این ساختارها مانع از آن میشود که مردم به فرایند سیاستگذاریها و با نحوه کارآمدی یا ناکارآمدی آنها دست پیدا کنند. منظور از این ساختارها ساختاری است که در آن اقتصاد دست دولتیهاست. اکثریت جامعه در فقر به سر میبرند و عده زیادی چشم به راه کمک و حمایت عدهای محدود مرفهنشین هستند. در چنین اقتصادی بازار برای انتخاب شرایط آزاد نیست و همچنین سیاستهای ارزی، بانکی و اداری توسط عدهای محدود انتخاب میشود. همه این موضوعات مربوط به اقتصاد ماست. مشخصا در چنین شرایطی نمیتوان از کسی انتظار معجزه داشت. همهچیز در چنبره یک دور باطل است.
عبدی با اشاره به اینکه کاندیداها باید به جای دادن وعدههای حمایتی و صدقهای به فکر رفع موانع ساختاری اقتصاد کشور باشند، میگوید: درآمد مردم تنها زمانی بهبود پیدا میکند که اقتصاد کشور در مسیر یک اقتصاد آزاد قدم بردارد وگرنه کمکهای مقطعی جوابگوی نیاز قشر محروم کشور نیست.
باید دید چرا جمعیت فقیر کشور رو به فزونی میرود، در حالی که عدهای ثروتهای بیشمار دارند. تا زمانی که اداره کشور با روشهای قدیمی صورت میگیرد، شاهد بهبود زندگی فقرا نخواهیم بود.