و حتی سلاحهای استراتژیک، بلکه بر حسب نیروهای علمی و تخصصی، محققان و پژوهشگران تعیین میگردد.
به گزارش کسب و کار نیوز و به نقل از بنیاد ملی نخبگان، پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، دوران تازهای در توسعه و پیشرفت کشور آغاز شد. عقبماندگیهای تاریخی در توسعه اقتصادی کشور از یکسو و تلاش برای دستیابی به آرمانهای انقلاب اسلامی از سوی دیگر باعث شد تا به تدریج، گفتمان پیشرفت اسلامی- ایرانی در کشور شکل بگیرد.
در این گفتمان جدید، تأمین نیازهای مادی و معنوی مردم، هدف اصلی تلقی شده و سایۀ آن بر روی سایر عرصههای پیشرفت از جمله اقتصاد مقاومتی نیز افتاده است. در ادبیات پیشرفت اسلامی ایرانی، نقش «انسانها»، ممتاز بوده و تمام سیاستها و برنامه ها میبایست درنهایت بهدست سرمایه های انسانی و برای تعالی انسانها تدوین و اجرا گردند.
در میان سرمایههای انسانی، قشر جوان به دلیل آرمانگرایی، شجاعت، توان و انگیزۀ بالا از اهمیت ویژهای برخوردار است. این قشر تاکنون نیز بار اصلی پیشرفتها و موفقیتهای نظام را بر دوش کشیده است. پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، موفقیتهای علمی و صنعتی کشور و دهها موفقیت دیگر همگی با میدانداری جوانان متعهد انجام شده و با ایفای نقش بهجا و بهموقع این نسل میتوان این عرصه از انقلاب را هم به موفقیت رساند.
در میان جوانان، نقش قشر دانشجویی مستعدبرتر از همه مهمتر و سنگینتر بوده و تأثیرگذاری ایشان بیشتر است؛ چراکه دانشجویان دارای تفکر منطقی و به دور از منفعتطلبیهای حزبی و جناحی هستند. همچنین شور و نشاط جوانی و علاقهمندی به سرنوشت کشور موجب خواهد شد درصورتیکه اهمیت و ضرورت مسأله اقتصاد مقاومتی با مقدمه ترسیم شرایط مخاصمات و دشمنیهای خارجی و نیز ظرفیتهای سرشار داخلی، تبیین شود و نیز تعریف دقیق و جامعی از اقتصاد مقاومتی به عنوان رهیافت اقتصادی کشور در شرایط جنگ اقتصادی، ارائه گردد، اقتصاد مقاومتی به سرعت در میان دانشجویان به گفتمانی عمومی و مطالبهای جمعی، تبدیل شود.
تجربه نشان داده است که مسؤولان امر نیز نسبت به مطالبههای فضای دانشگاهی حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند و تلاش خواهند کرد تا اقدامات مؤثری در جهت خواست و مطالبه دانشجویان انجام دهند. از سوی دیگر دانشجویان در میان سایر اقشار اجتماعی بیشترین ارتباطات اجتماعی را دارا هستند. لذا هریک از دانشجویان میتوانند بهعنوان مبلغ اقتصاد مقاومتی در میان سایر اقشار حاضر بوده و پیشتاز این عرصه باشند.
نقش جوانان مستعد در این حوزه را در سه عرصهی زیر میتوان دستهبندی کرد.
عرصۀ مطالبهگری
این اقدامات بیشتر متوجه فعالان جوان رسانهای و اعضای تشکلهای دانشجویی و نهادهایی از این دست میشود و انتظار میرود که در قالب اقدامات مطالبهگرانه وظایف مسؤولان به آنان یادآوری و بهطور مستمر پیگیری شود. فراهم کردن شرایط رونق تولید، کاهش خامفروشی، مبارزه با فساد، اهتمام به خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی، شفافیت اطلاعات، اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام پولی و بانکی و هدایت نقدینگی به سمت تولید از جمله مهمترین اقداماتی است که رهبر معظم انقلاب اجرای آن را از مسؤولان خواستهاند و مطالبهگری جوانان میتواند روند تحقق آنها را تسریع نماید.
عرصۀ فرهنگسازی
اقدامات عرصۀ فرهنگسازی بیشتر ناظر به تلاش برای تغییر نگرش و رفتار بدنۀ عمومی جامعه است. باتوجه به وجود مجموعههای فراوان خودجوش مردمی و جوان در سراسر کشور، نقش جوانان در این عرصه هم پر رنگ است.
موفقیت هر جوان در فرهنگسازی در جامعهی اطراف خود (خانواده، کلاس درس، مسجد، محله و…) درنهایت به اصلاح فرهنگ عمومی کشور منجر میشود. در این بخش اهتمام به گزارههای فرهنگی زیر حائز اهمیت است:
*اصلاح الگوی مصرف: یکی از اشکالات فرهنگی کشور الگوی مصرف است. بدین معنا که مصرف آب، برق، حاملهای انرژی، اسراف نان و امثال آن در کشور فراتر از استانداردهای جهانی است. بههمین جهت اهتمام به اصلاح فرهنگ مصرف در کشور یکی از اصلیترین اولویتهای فرهنگی است.
*مبارزه با تجملگرایی و اشرافیگری: از دیگر اشکالات فرهنگی کشور، افزایش فرهنگ تجملگرایی در کشور بهویژه در مقولۀ ازدواج است. علاوه بر این فرهنگ اشرافیگری در قالب گرایش به خودروهای لوکس، گوشیهای موبایل گرانقیمت و امثال آن در بخشی از جامعه افزایش پیدا کرده است که باید از توسعه و گسترش آن جلوگیری کرد. کار فرهنگی جوان مؤمن انقلابی باید به نقطهای برسد که چنین رفتارهایی در جامعه مذموم و ضدارزش محسوب شود.
* فرهنگ مصرف داخلی: از اصلیترین عوامل رونق تولید در هر کشوری خرید کالای داخلی از سوی مردم آن کشور است. بهعبارت دیگر تولید در بسیاری از کشورهای دنیا بر پایۀ مصرف داخلی رونق پیدا کرده است. اگرچه انتقاد به کیفیت بخشی از کالاهای داخلی کشور وارد است لیکن در بسیاری از صنایع مصرفی از جمله بسیاری از لوازم منزل، تولیدات با کیفیت و با توان صادراتی در کشور وجود دارند و شایسته است فرهنگ مصرف کالای داخلی در کشور ترویج شود.
*آشناسازی مردم با مسائل اقتصادی و ریشهی آنها: این امر نشان خواهد داد که کلید بسیاری از مشکلات کشور در تلاش و همت خودمان است و عوامل بیرونی جز نقش مُسکن کارکرد دیگری در حل مسائل کشور نخواهند داشت.
* مبازره با فرهنگ امید به خارج: یکی از ضعفهای فرهنگی کشور، فرهنگ امید به دیگران است. بدین شکل که این انتظار در جامعه ایجاد شده است تا کسی بیاید و با معجزهای مشکلات کشور را بر طرف نماید. از مصادیق تعمیم این فرهنگ، امید به خارج از کشور برای حل مسائل اقتصادی است. بهعبارت دیگر به اشتباه سعی میکنیم ضعف خودمان را به گردن دیگری بیاندازیم. کار فرهنگی واجب در کشور اصلاح این فرهنگ و جایگزینی آن با فرهنگ تکیه به قابلیت خود و توان داخلی است. باید بدانیم که امید به دیگران جز فرصتسوزی فایدۀ دیگری نخواهد داشت و مسائل کشور جز با تلاش و کوشش آحاد مردم بر طرفشدنی نیست.
*فرهنگسازی کار و تلاش و مولد بودن: نسل جوان کشور باید روحیۀ تلاش مستمر را در خود نهادینه کند و به نقطهای برسیم که هر جوان درباره مفید بودن و فایده رساندنش به کشور پاسخ روشن و شفافی را داشته باشد. در صورتیکه نسل جوان به یک نسل تولیدکننده (اعم از فکر و محصول فرهنگی و یا اقتصادی) تبدیل شود سرعت پیشرفت کشور و تحقق اقتصاد مقاومتی به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
عرصۀ اقدام مستقیم
سومین عرصۀ حضور نسل جوان و مستعد، عرصۀ اقدام مستقیم در اقتصاد کشور است. بهعبارت دیگر، یک روش ایفای نقشپذیر مسؤولیت اقدامات عملی در کشور و به ثمر رساندن آنها توسط جوانان است. این موارد را میتوان به صورت زیر برشمرد:
مشارکت فعالانه در پیشرفت علمی: جمهوری اسلامی امروز بیش از چهار میلیون دانشجو دارد که بخش عمدهای از آن را جوانان تشکیل میدهند. در صورتیکه این جوانان فعالیت علمی خود در دانشگاه را بهنحو احسن انجام دهند، شاهد شتاب رشد علمی کشور خواهیم بود. علاوه بر این با کمک فعالیت علمی همین جوانان است که میتوان به فناوریهای مهم دست یافت و تلاشهای علمی کشور را در خدمت نیازهای عملی قرار داد.
ارائه راهحل برای مسائل اقتصادی کشور: رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان در سال ۱۳۸۶ پیگیریکردن، مطالعهکردن، دربارۀ مسئله اندیشیدن، آن را پخته کردن، راهکار اجرائی را برای آن جستجو کردن، برای طرحش با مراکز دستاندرکار و مجری، تلاشکردن و بالاخره خود وارد میدان کار شدن را هم از جمله وظایف جوانان بر شمردند. از اینرو اهتمام به مطالعه و تحقیق و تولید راهحل برای مهمترین مسائل کشور در عرصۀ اقتصاد مقاومتی از اقدامات عملی جوانان محسوب میشود.
تقویت و هدفمندسازی اردوهای جهادی: یکی از بهترین عرصههای مشارکت جوانان در اقتصاد مقاومتی اردوهای جهادی است که در دیدار نخبگان فردا با مقام معظم رهبری مورد تأکید ایشان قرار گرفت. توسعۀ این اردوها به تمامی عرصههای مورد نیاز کشور و افزایش کمی مشارکت جوانان در آن، دو راهبردی است که به ایفای نقش عملی جوانان در این عرصه کمک خواهد کرد.
اهتمام به کارآفرینی بهویژه در صنایع دانشبنیان: برای بخشی از جوانان مستعد و توانمند اهتمام به توسعهی صنایع دانشبنیان یک وظیفه محسوب میشود چراکه زمینۀ پیشرفت کشور و افزایش اشتغال را فراهم خواهد کرد. همانطور که رهبر انقلاب تأکید فرمودند «تولید»، ستون فقرات اقتصاد مقاومتی، و «اقتصاد دانشبنیان» پایهی آن است. جوان تحصیلکردۀ مؤمن انقلابی بیش از هر کس دیگری میتواند در این مهم نقش ایفا نماید.
مسئولیتپذیری و وجدان کاری در عملکرد شخصی: همانطور که گفته شد چنانچه همۀ جوانان کشور آنچه که بر عهدهشان است (اعم از درس و یا کار) را بهنحو احسن انجام دهند، تحول بزرگی در اقتصاد کشور رخ خواهد داد. هر جوان ایرانی میتواند همچون جوان شهید «مصطفی احمدی روشن» یک سنگر مهم از کشور را به نقطهای برساند که ابرقدرتها را در مقابل نظام تسلیم نماید.
پایبندی عملی به مصرف کالای داخلی: به طور طبیعی انتظار میرود هر جوان ایرانی خود نیز در عمل به مصرف کالای داخلی پایبند باشد. خریدهای نظیر جهیزیهی ازدواج، سهم قابل توجهی در بازار اقتصاد کشور دارند و پایبندی فردی به این عرصه، اثر عملی در تولید خواهد داشت.
در مجموع رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به چهار عامل اساسی سرمایه، نیروی انسانی، مواد خام و دانش و فن وابسته است. اکثراً در کشورهای در حال توسعه انباشت سرمایه صورت نمیگیرد و این کشورها دست به دامن شرکتها و یا بانکهای خارجی میشوند .لذا رابطه بین R & D و تولید در این کشورها گسسته شده و چون این موضوع در کشورهای صنعتی و توسعهیافته پیوسته و متمرکز صورت میگیرد، نیروی انسانی متخصص را به خود جذب میکنند.
اگر یک کشور در حال توسعه بخواهد بطور جدی در بالا بردن سطح زندگی مردم خود بکوشد میبایست بطور جدی در بخش آموزش سرمایهگذاری کند. چنانچه تحت فشار محیط خارجی نباشد احتمالاً میتواند در داخل مرزهای ملی از طریق تخصیص بهینه منابع، در عملیات علمی، آموزشی و پژوهشی سرمایهگذاری کند و مازاد توان آموزشی خود را به خارج از کشور بفروشد.
اما چون این موضوع در این کشورها برآورده نمیشود، شاهد مهاجرت مغزها به سمت کشورهای توسعهیافته هستیم.
امروزه اعتقاد ایناست که قدرت جهان از آن کسانی است که قدرت علمی، نوآوری و دسترسی به امکانات و اطلاعات دارند و صفآرایی در نظام نوین جهانی نه بر اساس تعداد سرباز، توپ و حتی سلاحهای استراتژیک، بلکه بر حسب نیروهای علمی و تخصصی، محققان و پژوهشگران تعیین میگردد.
باید بپذیریم که با از دست دادن چنین نیروهای ارزشمند و پیوستن آنان به صفوف دیگر کشورها، به تقویت دشمن کمک کردهایم و با مهاجرت و انتقال چنین نیروهایی، یک ستون از عمارت امنیت ملی برداشته شده و حداقل یک آجر به مصالح بنای قدرت کشور مهاجرپذیر اضافه میشود. بنابراین یکی از رهیافتهای افزایش ثروت، توسعه و مقاومسازی اقتصاد کشور، سرمایهگذاری روی سرمایۀ انسانی و متعاقب آن انباشت سرمایۀ انسانی در کشور است.
در اقتصاد دانشبنیان، توسعه و رفاه یک کشور در گرو دانش و سرمایۀ انسانی آن کشور است. در چنین اقتصادی درآمد سرانه، حاصل محتوای فکر و اندیشه نیرویانسانی آن کشور بوده و فقدان آن بزرگترین سد و مانع رشد اقتصادی است. جابجایی نیروی انسانی، برخلاف منابع و کالاهای دیگر به دلیل نبود رقابت کامل در بازار جهانی، برتری برخی کشورها و اهمیت بیشتر نیرویانسانی کارآمد نسبت به کالاهای سرمایهای در روند توسعه، یک فاجعه برای کشور مبدا محسوب میشود.
طبق آنچه بیان شد یکی از رهیافتهای مقاومسازی اقتصاد و جلوگیری از نفوذپذیری آن، انباشت نیرویانسانی متخصص در کشور است. بدین منظور نیازمند دو دسته برنامهریزی هستیم: ۱. برنامهریزی اقتصادی و ۲. برنامهریزی فرهنگی. در برنامهریزی اقتصادی میبایست زیربناهای اقتصادی کشور برای پُرکردن شکاف تکنولوژیکی توسط نیرویانسانی ایجاد شود. بدین منظور میتوان به تدابیر زیر اشاره داشت:
* تقویت سازمان ها و مؤسسات خاص برای شناسایی افراد نخبه، رفع دغدغهها و مسائل مبتلا به آنان و استفاده بهینه از توان تخصصی و علمی آنان در مراکز دانش بنیان.
* استفاده از نخبگانی که به علت منافع فردی و حرفهای خود، علاقهای به بازگشت به وطن ندارند ولی به توسعه و پیشرفت آن بیتفاوت نیستند. لذا میتوان بدون حضور فیزیکی این نخبگان از تجربیات علمی آنان به اشکال مختلف در کشور استفاده کرد.
* ارتقا سطح دستمزدها و یکسانسازی درآمد صاحبان مدارج علمی بالا از طریق اجرای نظام هماهنگ حقوق بین متخصصان، دانشمندان و پژوهشگران.
* اصلاح نظام آموزشعالی از سمت مقالهمحور بودن پژوهشها به سمت محصول محور.
* استفاده از تجربه کشورهایی مثل کره، سنگاپور، هند و چین در بازگرداندن نخبگان به کشور خود با بسترسازیهای مناسب اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی.
بر اساس مطالب ارائهشده میتوان شش نقش اساسی را برای نخبگان در اقتصاد مقاومتی در نظر گرفت:
۱- به عقیده برخی صاحبنظران، میتوان اقتصاد مقاومتی را به معنای مقاومسازی اقتصاد کشور قلمداد کرد؛ اما سؤال مهم این است که کدام بخش از اقتصاد، نیازمندی بیشتری به مقاومسازی دارد؟ پاسخ به این سوال، از ۲ جنبه بررسی میشود. از یکسو آمارها نشان میدهند سهم اقتصاد دولتی و عمومی از اقتصاد ملی در مقایسه با بخش خصوصی، بسیار بیشتر است و لذا فرصت مقاومسازی اقتصاد در بدنه دولتی و عمومی، در مقایسه با بخشخصوصی بیشتر فراهم است. از سوی دیگر، مدیریت حوزههای صنعتی راهبردی در کشور از قبیل نفت و فولاد، در اختیار دولت بوده و تهدید آسیبپذیری کشور در این عرصههای راهبردی و دولتی بیشتر است. با این مقدمه، میتوان گفت درصورتیکه «شرکتهای صنعتیِ دولتی» اقدام به تقویت بنیان صنعتی و فناوری خود کنند، ضمن تاثیرگذاری زیاد در تقویت اقتصاد ملی، به نفوذ اقتصادی بیگانگان نیز پایان خواهند داد. برای انجام این مهم، نخبگان میتوانند در ۲ قالب ایفای نقش کنند: ۱) مدیریت شرکتهای دولتی صنعتی و ۲) اشاعۀ دانش و فناوری در بخشهای مذکور.
۲- یکی از عرصههای مهم در اقتصاد مقاومتی و دانشبنیان، تقویت بنیۀ علمی کشور است. نخبگان دانشگاهی، میتوانند با سوق دادن پژوهشهای خود به سمت نیازهای کشور، در تولید فکر و ارائه راهحل به سیاستگذاران و صنعتگران، پیشرو باشند.
۳- عمق دانشی نخبگان، به عنوان یکی از مزایای عمده ایشان محسوب میگردد. از اینرو، حضور ایشان در فرآیندهای سیاستگذاری و تصمیمگیری کشور، امری لازم محسوب می شود. نخبگان می توانند در ۲ قالب ۱) مشاوره و ۲) حضور در اتاق های فکر و اندیشکده ها، در جریان مسائل اصلی کشور مرتبط با تخصص خود قرار گرفته و به تقویت چرخه سیاستگذاری و حل مسائل کلان کشور از این طریق کمک نمایند.
۴- تأسیس شرکتهای دانش بنیان توسط نخبگان دانشگاهی و کارآفرین، میتواند در حرکت کشور به سمت تقویت ابعاد دانشی اقتصاد، نقش بسزایی داشته باشد.
۵- نخبگان و گروههای نخبگانی در کشور میتوانند از طریق فعالیتهای ترویجی مانند فعالیتهای رسانهای یا تشکیل گروههای جهادی، در گسترش فرهنگ مقاومسازی اقتصاد در بین مردم و مسؤولین، نقش ایفا کنند.
۶- بسیاری از مستعدانبرتری که از شهرستانها به تهران مهاجرت میکنند، پس از اتمام دوره تحصیل ترجیح میدهند در پایتخت به ادامۀ فعالیتهای خود بپردازند. این در حالیست که شهرهای مبدأ ایشان، در صورت فراهمشدن امکان بازگشت، فرصتهای زیادی برای کار و بهبود کیفیت زندگی خود دارند. لذا بازگشت این افراد به شهرهای خود و نقشآفرینی در توسعۀ شهری، فرصتی است که حضور نخبگان را میطلبد.