سرمقاله
بزرگترین مشکل اقتصاد ما این است که بخش غیرمولد بر بخش مولد غلبه پیدا کرده و حجم بخش غیر مولد بسیار بزرگ شده و در برابر بخش مولد تاکنون مرتباً سرکوب شده است.
دیگر مشکل این است که بازار بانکی را به حال خود رها کردهایم. بانکها در بازار بانکی خود نرخ تعیین میکنند و هزینه فرصت پول تعیین میکنند و این شبه ربا است. از مصادیق رهاشدگی بازار بانکی آن است که خلق اعتبار میکند. بانک خصوصی تشکیل دادیم، بانکها از منابع دولتی بانک مرکزی و هم از همدیگر اضافه برداشت دارند. خلق اعتبار از سوی بانکها از دیگر پیشرانهای تورم است که ضرورت دارد مهار شود. آزادسازی نرخ ارز از دیگر پیشرانهای موجود میباشد. نباید نرخگذاری ارزی به دست بخش غیرمولد باشد. این در حالی است که مهار تورم و رشد تولید عملا منجر به رفاه بیشتر و بزرگ شدن سفره مردم میشود. با توقف تورم شاهد رفاه بیشتر خانوارهای ایرانی خواهیم بود. به نظر میرسد دولت با اعمال سیاستگذاریهای درست میتواند نرخ تورم را کاهش دهد.
ضرورت دارد تا هدفگذاری و راهبردمان، کاهش نرخ تورم باشد. سیاستهای مقطعی هرچند اثرگذار است و بیانگر عملکرد مثبت دولت طی چندسال اخیر میباشد اماکافی نیست.
اخذ مالیات از فعالیتهای غیر مولد و قرار دادن مالیات و جرایم مالی سنگین برای کسانی که ارز در منازل خود نگهداری میکنند همه و همه منجر به کاهش و مهار نرخ تورم میشود. دولت باید به هیچ فردی اجازه ندهد با دلار مبادله کند و همه فعالین اقتصادی باید حساب ارزی داشته باشند و دارندگان ارز نیز ارزهای خود را به دولت بدهند و در عوض آن حواله ارزی دریافت کنند، ضمن اینکه پیمانسپاری ارزی نیز باید اجباری شود و هیچ صادرکننده حق نداشته باشد که به اختیار خود کاری در این زمینه با ارز آن هم ارز آزاد انجام دهد.