سرمقاله
وقتی اقتصاد رشد میکند، در حقیقت یک تغییراتی در متغیرهای اقتصادی رخ میدهد. شاخص ترین و ساده ترین این است که ارزش افزوده در اقتصاد ایجاد میشود و تولید از یک سطحی به سطحی بالاتری افزایش پیدا میکند. رشد تولید ناخالص ملی و یا رشد تولید ناخالص داخلی یک شاخص از رشد ارزش کل کالا و خدمات در دوره زمانی یک ساله در کشور ایجاد شده است. این رشد میتواند به همراه خودش، افزایش درآمد را داشته باشد.
رشد اقتصادی متکی به سرمایهگذاری مثبت خالص میباشد؛ براین اساس در کشاکش تولید یک نرخ استهلاک در سرمایه را دارا هستیم و با میزان ورودی در سرمایهگذاری رو به رو میباشیم. اگر استهلاک را از فرآیند سرمایهگذاری و متغیر سیال سرمایهگذاری کسر نکنیم، با سرمایهگذاری ناخالص رو به رو خواهیم بود. شایان ذکر است تا بگوییم که اگر میزان برآیند این سرمایهگذاری صفر باشد، سرمایهگذاری ناخالص نیز صفر خواهد بود. افزون براین اگر هیچ سرمایهگذاری ورود پیدا نکند، سرمایهگذاری خالص کشور نیز منفی خواهد شد.
متأسفانه بخشی از اقتصاد ایران زیرزمینی، سیاه و پنهان است. به بیان بهتر بخش بزرگی از اقتصاد این گونه است که ناشی از فرار مالیاتی است. متأسفانه، فرار مالیاتی جزء ذات این بازار است. یعنی متخلفان با داراییهای بینام اقتصاد را دور میزنند، موج میآفرینند و سفره مردم را کوچک میکنند.
واقعیت این است که ما هنوز نتوانستهایم الگوی اقتصاد اسلامی را حتی باور کنیم، چه رسد به اینکه آن را مطرح و پیادهسازی کنیم. من به عنوان یک مدرس اقتصاد اسلامی منتقد سیاستهای بانک مرکزی هستم، چون این مجموعه بر اساس معادلات اقتصاد سرمایهداری فکر میکند و میخواهد مشکلات کشور را با همین معادلات حل کند. پس اولین مشکل ما باور نداشتن اقتصاد اسلامی است.