سرمقاله
منشا شکل گیری تورم بخش غیر مولد است. در حال حاضر بخش غیر مولد اقتصاد بر بخش مولد غلبه پیدا کرده است. همچنین حجم عمده نقدینگی بر عهده بخش غیر مولد است. این در حالی است که در بخش غیر مولد غالبا افراد بی مسئولیت به فعالیتهای دلالانه از جمله خرید و فروش ارز، خودرو، سکه، مسکن و… میپردازند. چنین فعالیت هایی مانعی برای بهبود وضعیت اقتصادی است.
اقتصاد به دو بخش مولد و غیرمولد تقسیم می شود. حجم عمده نقدینگی در میدان بخش غیرمولد و در دست افراد غیرمولد است. این افراد به طورکل دلال و سوداگرند که همواره باجان و مال مردم بازی می کنند. متاسفانه در شرایط کنونی بانک ها بخش قابل توجهی از نقدینگی را در اختیار غیرمولدها قرار داده اند. ضرورت دارد که تا حد ممکن بخش غیرمولد را غیرفعال کنیم.
این در حالی است که بازار بانکی را هم به حال خود رها کردهایم. بانکها در بازار بانکی خود نرخ تعیین میکنند و هزینه فرصت پول تعیین میکنند و این شبه ربا است. از مصادیق رهاشدگی بازار بانکی آن است که خلق اعتبار میکند. بانک خصوصی تشکیل دادیم، بانکها از منابع دولتی بانک مرکزی و هم از همدیگر اضافه برداشت دارند. تمام اینها عوامل ایجاد تورم هستند.
ضرورت دارد تا هدفگذاری و راهبردمان، کاهش نرخ تورم باشد. انتظار میرود با تلاش بیشتر دولت و بانک مرکزی، بهبود آمار تراز پرداختها و افزایش قابل توجه صادرات نفتی و غیرنفتی همزمان با کاهش نرخ رشد نقدینگی و تورم نسبت به سالهای اخیر ادامه داشته باشد و شاهد تحقق رشد تولید و مهار تورم باشیم.
سیاستهای مقطعی هرچند اثرگذار است و بیانگر عملکرد مثبت دولت طی چندسال اخیر میباشد اماکافی نیست. تورم یک پدیده رفتاری است اما در دیدگاه نئولیبرالیسم رابطه میان حجم تورم و نقدینگی، رابطه مکانیکی است. مطابق با این دیدگاه حجم نقدینگی عامل تورم ارزیابی میگردد. این درحالیاست که رفتار تورمی موجب شکلگیری تشدید نرخ تورم میگردد و حجم نقدینگی تنها یک ابزار است.