بخش اول
مهارت آموزی برای ایجاد کسب و کارهای موفق و خوش اشتغالی اهمیت دارد و باید این مهارت آموزی در مدارس و دانشگاهها بهینه شود. در جهان نوین ، بخشهای اداری و دولتی کوچک شده و دولتها به جای ایجاد شغل ، به بسترسازی و ایجاد فضای کسب و کارمی پردازند تا افراد خود، کسب و کارهای خودشان را متناسب با علاقه مندی و مهارتهایی که از طریق مدرسه و دانشگاه کسب کرده اند شکل دهند و با خود اشتغالی زمینه کسب درامد و حتی اشتغال به سایرین را نیز فراهم کنند . در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه کشورها نیروهای دانشآموزای و دانشجویان نیازمند استخدام دولت نیستند در این کشورها مثل کشور سوئیس ، بریتانیا و ایالات متحده اصلاً وزارت اقتصاد وجود ندارد و اقتصاد و اشتغال آنها به صورت خود انتظام مدیریت و اداره می شود .
در کشورهای پیشرفته سیستمهای آموزشی بر توسعه نوآوری و رشد اقتصادی پایدار ، سرمایه انسانی ، اجتماعی و هماهنگیهای اجتماعی متمرکز شدند . کشورفنلاند دارای سیستم آموزشی با تکیه بر توسعه شخصیت و مهارتهای عمومی است وبه جای رقابت پرچالش و ناسالم، همکاری و مسئولیت پذیری جایگزینش میشود و روی روش حل مشکلات تمرکز میکنند.
کشور موفق دیگردر این زمینه آلمان است که سیستم آموزشی دوگانه دارد و در زمینه مهارت آموزی و تجاری سازی موفق عمل کرده.در این سیستم دانش آموزان ، مهارت آموزان ، دانشجویان بخشی از وقت را در مدارس و بخش دیگری از اون زمان رو در شرکتها و صنایع می گذرانند و این باعث می شود که مهارت آموزان مهارتهای عملی و تجربی لازم را برای ورود به بازار کار کسب کنند و زمینه خود اشتغالی باشند .
اتحادیه اروپا برای توسعه مهارتهای فردی با اجرای سیاستهای انسجام به رشد پایدار و فراگیر در شهرهای مختلف پرداخته است این سیاستها شامل برنامههایی همچون حمایت از نوآوری و کارآفرینی و همچنین برنامههای آموزشی در سطح شهرها میشه مثلاً پروژههای شهری مثل IGNITION در انگلستان یا STEAM Cityدر پرتغال نمونههای موفقی از این رویکرد به شمار میاد. و این نمونهها نشان میدن که می شود با آموزش و تجاری سازی مهارت آموزان و دانش آموزان را برای ورود و ایجاد به کسب و کارهای موفق آماده کرد.
کشور سنگاپور تمرکزش رو روی رشد منابع انسانی گذاشته و فراگیران و دانش آموزان رو با نیازهای اقتصادی کشورش آشنا کرده و با مهارتهای ویژهای که آموزش می دهد نیروی کار موفق و با مهارت برای رفع نیازهای کشورش تعلیم می دهد.
در کشورمان به نظر می رسد باید دانش آموزان از فضای کنکور و فرمانروایی چند رشته پزشکی و خاص پایان یابد و خانواده ها به سمت استعداد یابی و مهارت آموزی هدایت شوند هنرستان های فنی و حرفه ای در این زمینه می توانند بسیار کمک کنند چرا که با ایجاد یک فضای آزاد از لحاظ کسب و کار ،خود معلمان و دانش آموزان می توانند ضمن ایجاد محیط مهارت آموزی ، کسب و کار یا واحد تولیدی در جهت ارائه و تجاری سازی محصولات ایجاد کنند و ضمن سهم بری مدرسه ،مدیران ،معلمان و دانش آموزان از سود تولید و کسب و کار ،به رشد تولید ناخالص داخلی کشور بپردازند با این روش قطعاً انگیزهها بالاتر می رود و با اشتیاق بیشتری کار میکنند و بعد ازاز فارغ التحصیلی با مهارتهایی که کسب شده ،کسب و کار اختصاصی هر دانش آموز می تواند شکل گیرد .
مهارتهای نظری اگر در بستر عملیاتی و حل مساله قرار نگیرند زود فراموش می شوند اما مهارتهایی که عملیاتی شده و همچنین تجاری شدهاند به تولید کار آفرین خواهد پرداخت و این استراتژی می تواند بخش مهمی از اشتغال کشور را ایجاد کند .
تقویت فعالیتهای مهارت آموزی با همکاری همه وزارتخانه ها و سازمان ها و با مشارکت سازمان فنی و حرفه ای می تواند پوشش بیشتری از جامعه را برعهده گیرد
کمک به ارتقای آموزش های فنی و حرفها ی ،پیوند صنعت با آموزش. استفاده از تجربه سایر کشورها، تمرکز در یادگیری عملی ،افزایش انگیزه ،استفاده از ظرفیت صنایع ،کارفرمایان و کارآفرینان برای برنامه ریزی ،ایجاد فرصت کارآموزی، توانمند سازی مربیان ،ایجاد فضای عملی در آموزش و فضای واقعی،ایجاد بازارچه ها برای عرضه و فروش محصولات مهارت آموزان می تواند در بسترسازی مناسب برای ایجاد کسب و کار کمک شایانی ایجاد کند
۱۶ میلیون دانش آموزهمزمان می تواند موجب خوشحالی و نگرانی باشد . خوشحالی از بابت وجود ظرفیت نوجوانان و جوانان در طول سالهای آینده و نگرانی بابت ایجاد زمینه اشتغال و چالش های مربوط به ناهنجاری های اجتماعی . این امر ضرورت آینده نگری در حوزه مهارت آموزی رات نشان می دهد با توجه به ضرورت کوچک سازی دولت و کاهش اشتغال دولتی طبق برنامه هفتم ، برای اشتغال این حجم از افراد جویای کار باید بستر سازی مناسب و مهارت افزایی در دستور کار قرار گیرد تا آینده روشن توام با رشد و شکوفایی به ارمغان آید .