سرمقاله
در حال حاضر ایجاد مسکن نیازمند ابزار قوی تسهیلات است تا از این طریق ساماندهی شود. بازار مسکن در حال حاضر چشم انتظار همکاری بیشتر دستگاهها است و اگر این همکاری بهبود یابد به طور قطع همزمان با افزایش تولید بازار مسکن هم رنگ بوی بهتری خواهد گرفت. بازار مسکن در ابتدا باید با پرداخت تسهیلات ساخت از طریق همکاری تمامی بانکها از لحاظ تولید تامین و اشباع شود و پس از آن دولت زمینه را برای پرداخت تسهیلات خرید فراهم کند.
بانک ها باید از بنگاه داری خارج و املاک زیر مجموعه خود را واگذار نمایند. هدف گذاری دولت برای ساخت چهار میلیون مسکن در حالی است که سه میلیون مسکن خالی در کشور داریم که معادل سه سال هدف گذاری می باشد. دولت با افزایش نرخ مالیات بر این خانه ها و از سوی دیگر شناسایی و عرضه آنها به بازار میتواند در کوتاه مدت با اجاره و یا خرید و فروش این خانه، نوسانات در این بازار را کاهش و آن را به کنترل دربیاورد.
در رابطه با بافتهای فرسوده نیز نیاز است در ابتدا کلمه بافت فرسوده را اصلاح کنیم. بافت فرسوده باید به «نقاط زایش شهری» تغییر پیدا کند. پیش از این که بافتهای فرسوده را احیا کنیم باید تعدادی نهاد توسعه گر ایجاد کنیم. در حال حاضر در زمینه احیای بافتهای فرسوده اقدامی انجام نشده و تنها به اعطای تسهیلات بسنده شده است. تنها لکه هایی در بعضی از این نقاط احیا شده اما عملا بافتی احیا نشده است. حتی تعدادی از معابر در بافتهای فرسوده اصلاح نشده و اگر حالت قدیمی آن حفظ میشد، زیباتر به نظر میرسید. اما اگر بخش مسکن را به اجزای خرد تقسیم کنیم، سهم عمدهای از آن زمین خواهد شد. در این میان موضوعاتی از قبیل سهم مواد ساختمانی، فضای عرضه و تقاضا و همچنین فضای کلان اقتصادی نیز اثرگذار خواهد بود. مهمترین مؤلفه در حوزه مسکن سهم زمین میباشد. در بخش سهم زمین، مهمترین عامل اثرگذار عرضه آن میباشد. متأسفانه طی ادوار گذشته شاهد عرضه زمین نبودهایم و تنها عرضه مسکن بهصورت تراکم فروشی صورت گرفته است. شایان ذکراست تا بگوییم که تراکم فروشی خود روشی نادرست و عامل گرانی مسکن میباشد.