سرمقاله
رشد اقتصادی متکی به سرمایه گذاری مثبت خالص است. براین اساس در کشاکش تولید یک نرخ استهلاک در سرمایه را دارا هستیم و با میزان ورودی در سرمایه گذاری رو به رو می باشیم. اگر استهلاک را از فرآیند سرمایه گذاری و متغیر سیال سرمایه گذاری کسر نکنیم، با سرمایه گذاری ناخالص رو به رو خواهیم بود. شایان ذکر است تا بگوییم که اگر میزان برآیند این سرمایه گذاری صفر باشد، سرمایه گذاری ناخالص نیز صفر خواهد بود. افزون براین اگر هیچ سرمایه گذاری ورود پیدا نکند، سرمایه گذاری خالص کشور نیز منفی خواهد شد.
موضوع واگذرای و فروش اموال دولتی و بانکها باید با جدیت دنبال شود. بانکها باید نسبت به فروش اموال و دارایی خود برای حمایت از بخش تولید تشویق شوند. یعنی دولت باید مشوقهایی برای آنها در نظر بگیرد که خود این نهضت را ایجاد و کامل کنند و از متقاضیان وام برای سرمایه گذاری در بخشهای مولد و تاسیس بنگاههای تولیدی حمایت مالی کنند.
به طور حتم در چنین شرایطی اقتصاد رشد میکند و فعالیتهای مولد جای خود را در اقتصاد به درستی پیدا میکنند. این طرح ابتدا باید از بانکها آغاز شود. بانکهای دولتی نباید حق نگهداری داراییهای غیرمولد داشته باشند. اینکه بانک آستین بالا بزند و تا مرحله راه اندازی یک کارخانه و بنگاه مولد اقتصادی تلاش کند تا به مرحله بهرهبرداری رسیده و سپس آن را به خریداران و وام گیرندگان واگذار کند، به معنای بنگاهداری نیست. در واقع چنین اقدامی از جمله فعالیتهای مولد بانک است.
اما زمانی که بانکها سرمایههای مولد مردم را به ساختمان مسکونی و غیرمولد تبدیل کرده و آن را تا افزایش ارزش دفتری نگهداری کنند، سپس سودهای کاذب دفتری در حسابهای خود ثبت کرده و همین ارقام را ملاک پرداخت پاداش به مدیران خود قرار دهند، درواقع بنگاه داری کردهاند.