سرمقاله
برخی از هلدینگها، شرکتهای بزرگ و برخی بانکها سرمایههای عظیمی را به خرید و فروش مسکن اختصاص دادهاند و این تقاضای کاذب طی سالهای گذشته اثرات منفی در بازار مسکن ایجاد کرده که باید کنترل شود. اگر دولت بتواند حجم نقدینگی را به سمت تولید ببرد خوب است. در غیر این صورت ترجیح آن است که سرمایهها در بانک بماند. زیرا اگر خارج شود هم بانکها به سمت ورشکستگی بیشتر میروند و هم بازارهای غیرمولد دچار حباب میشوند.
به همین دلیل دولت و بانک مرکزی باید جرایم سنگینی را در این مورد برای بانک ها در نظر بگیرند تا از احتکار مسکن دست بردارند. از سوی دیگر کلانشهرها جاذبه جذب جمعیت بسیار بالایی دارند و به سبب شرایط اقتصادی و سیاسی متقاضیان بسیاری دارند. به عنوان مثال شهر تهران به سبب پایتخت یک کشور با جمعیت ۸۰ میلیونی در منطقه خاورمیانه مطرح و موقعیت جمعیتپذیری دارد. علیرغم تقاضای بسیار بالای جمعیتی اما گسترش زمین محدودشده و حال میبینیم که تمامی نقاط اشباعشده است.
روند افزایش جمعیت و تقاضای بسیار در کلانشهرها اجتنابناپذیر است و بهعنوان یک واقعیت موجود مطرح میباشد. هجوم جمعیتی در شهری همچون تهران به معنای تقاضای بسیار بالا برای زندگی و اشتغال میباشد. در این میان زمین محدودشده و شرایط عرضه و تقاضا نیز از تعادل خارجشده است.
پیشی گرفتن تقاضا از عرضه موجب میشود تا قیمت زمین افزایش پیدا کند و قیمت تمامشده مسکن نیز افزایشی شود. شایانذکر است تا بگوییم که این مسئله تنها مصداق شهر تهران و کشور ایران نیست بلکه در تمامی نقاط دنیا، پایتخت شهری گرانتر از سایر نقاط است و عامل این گرانی تقاضا برای زندگی میباشد.
برنامه ریزی و حتی مشوقی برای هدایت نقدینگی به بازار مسکن میتواند تضمینی برای تولید بیشتر مسکن و تحقق برنامههای دولت در راستای تحویل یک میلیون مسکن در سال به مردم باشد. متأسفانه بر خلاف هدف گذاری ها، ساخت مسکن نسبت به دو سال گذشته به بیش از نصف رسیده و این خطر بزرگی برای بازار مسکن تهران است. افزایش تورم مسکن درسال جاری هرچند پدیدهای جدید در اقتصاد کشور نیست، اما تبعات منفی آن نسبت به سالهای گذشته با توجه به وضعیت اقتصادی مردم و گسترش تحریمها و کاهش تبادلات با سایر کشورها بسیار سنگینتر خواهد شد.