سرمقاله
ما فرصت های بیشماری در صادرات غیرنفتی داریم که متاسفانه به آنها توجهی نمی کنیم. مشکل عمده این است که تولید ارزش افزوده نداریم و جایگاه ما در زنجیره تولید ارزش افزوده پایین است. باید مقایسه کرد که روی محصولات صادراتی مختلف چقدر کار انجام شده است. در ایران مشغول صادرات ارزش افزوده نیستیم و عددها و آمارهای صادراتی که اعلام میشود، بیشتر شبیه شوخی است.
سال هاست که بیشترین تجارت خارجی و صادرات ما به چین، عراق و امارات است. این در حالی است که حتی از فرصت های صادراتی به این کشورها نیز بهره درستی نمیبریم. به عنوان مثال زعفران ما از اسپانیا به اروپا صادر میشود و خرما نیز از کشورهای دیگر به چین صادر میشود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که ابتدا باید سیاست های اقتصادی خود را بر مقوله صادرات محور تعریف کنیم تا بتوانیم از ظرفیتهای خود استفاده کنیم.
وقتی صادرات بر پایه نفت است اتفاقی که باید نمیافتد. دلار حاصل از این صادرات به بانک مرکزی سپرده میشود و بانک مرکزی با این پول نیازهای اولیه مانند خوراک مردم را برطرف میکند. از طرفی دیگر صادرکننده در این بازار نمیتواند بقا پیدا کند زیرا تولید با تورم درگیر است، یعنی قیمت تمام شده کالا حداقل ۵۰ درصد افزایش مییابد. اما قیمت ارز صادراتی به این میزان افزایش پیدا نکرده است. همچنین به دلیل مشکل FATF و سوئیفت، به واسطه نیاز دارد و این واسطه بخشی از درآمد صادرکننده را تصاحب میکند و صادرکننده دوباره متضرر میشود.