سرمقاله
در حال حاضر بازار مسکن یک بازار کاملاً سرمایه محور است. به استناد آمار موجود، ۸۰ در صد اشخاصی که در این بازار حضور دارند متقاضیان سرمایهای هستند و تقاضای سرمایهای غالب بر تقاضای مصرفی است. در کشورهای دیگر نیز بازار مسکن، به علت خاص بودن آن بازار جذابی است؛ اما نسبت سرمایهگذاری به تقاضا تقریباً یکسان و برابر است. اگر به قانون اساسی مراجعه کنیم در اصل ۳ و ۳۱ و ۴۳ در تأمین نیاز مسکن رهنمودهای بسیار خوبی دارد و وظایفی را برای دولت و حاکمیت جهت تأمین نیاز مسکن تعیین کرده است. همچنین اولین اقدام اقتصادی در تاریخ انقلاب افتتاح حساب ۱۰۰ امام خمینی (ره) و بنیاد مسکن بوده است.
ذیل این پیام قرار بود زمین بهصورت متوازن و باعدالت توزیعی به مردم واگذار شود. به جز یک برهه کوتاه در دهه ۶۰ دیگر هیچگاه این سیاست و رهنمود امام خمینی (ره) مورد عمل واقع نشد. موضوع عرضه زمین که در دست دولت قرار دارد عامل اصلی تغییرات قیمت مسکن است.
از طرفی عرضه و ساخت مسکن بهتنهایی مشکل قیمت را حل نخواهد کرد و تا زمانی که به تقاضاهای تشنه سوداگرانهای که در حوزههایی مانند مسکن، خودرو غیره وجود دارد، راهکاری برای آن اندیشه نشود، اگر میلیونها مسکن و خودرو هم ساخته شود به دست مصرفکننده واقعی نخواهد رسید. باوجود اینکه ۸ سال از زمان مصوبه راهاندازی سامانه املاک و اسکان میگذرد، چرا هنوز راهاندازی نشده است؟ چرا قوه قضائیه با سازمانهایی که متولی تکمیل اطلاعات سامانه املاک و اسکان هستند برخورد نمیکند؟
ترک فعلها در این زمینه نباید فقط اعلام شود؛ بلکه باید برخورد صورت گیرد و مردم در جریان برخوردها قرار گیرند. سامانه املاک و اسکان در واقع سامانه زیرساختی بازار مسکن است که باید بهسرعت راهاندازی شود. نرخ مالیات بر خانههای خالی هم بازدارنده نیست. به طور مثال وقتی شخصی ۱۰۰ خانه خالی تحت مالکیت خود دارد، برای او بهصرفه است که خانههای خود را با وجود پرداخت مالیاتهای آن خالی نگه دارد. پس بنابراین مشخص است که این مالیات هیچ کارکردی ندارد.
نرخ مالیات بر خانههای خالی باید بهشدت بالا باشد. تا حتی اگر درصد کمی از خانههای خالی شناسایی شدند، بتواند اثر روانی در بازار مسکن داشته باشد. این نرخ آنقدر پایین است که برای ۵۰۰ هزار خانهای که مفاصاحساب از طریق مالیات صادر شده است، اگر همه این مالیاتها نیز وصول شود هیچ انگیزهای برای عرضه املاک وجود نخواهد داشت.
عاقلانهترین راه برای جلوگیری از احتکار، اعم از احتکار مسکن و غیره افزایش بار مالیاتی آنها است تا با این امر اقتصاد کشور از حالت کمبود عرضه خارج شود و قیمتها به حالت معمولی خود بازگردد. خانههای خالی و کلید نخورده به عنوان سرمایه محسوب میشوند؛ سرمایهداران علاوهبر خانهای که در آن زندگی میکنند اقدام به خرید خانههای دیگر هم میکنند و آنها را خالی میگذارند تا در زمان افزایش قیمت مسکن آنها را بفروشند یا اجاره دهند. امروزه خانه خالی مانند طلا قابل سرمایهگذاری است و این مسئله باعث افزایش بیشتر قیمت مسکن میشود زیرا مسکن در حالت کمبود قرار میگیرد و چون تقاضا برای آن بسیار میشود با افزایش قیمت روبهرو میشود.