سرمقاله
عمده مشکلات تولید به واقع به سیستم بانکی برمی گردد. اینکه عمده مشکلات تولید، عدم همکاری سیستم بانکی است حرف درستی بوده که سالهاست برای حل آن تاکید شده است. در نظامات جدید اقتصادی بیش از ۹۵ درصد نقدینگی در حساب های بانکی قرار دارد. این پول هایی که در بانکها جمع آوری می شود این نهاد را به عنوان واسطه موظف می کند در جریان خلق کالا و گردش کالا نقش زیادی داشته باشد.
اما شبکه بانکی یک ایالت خودمختار و سرخود شده و به جای اینکه منافع کلان مالی را در اولویت قرار دهد منافع بنگاه خود را در اولویت قرار داده است. برای سیستم بانکی منافع ملی در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. حبس پول توسط بانکها مانعی برای تولید و گردش کالا است. وقتی منابع توسط بانکها تزریق نشود کالا تولید نمی شود و اگر تولید هم شود گردش پیدا نمی کند. ارزش افزوده در اقتصاد توسط خلق و گردش کالا ایجاد می شود که نظام بانکی مانعی در مسیر تحقق این امر شده است.
منابع بانکی در اختیار بانکها قرار داده می شود. در کنار این منابع بانک باز هم دست به خلق پول می زند. این رفتار از نظر اقتصاد باطل بوده و یکی از عوامل اصلی ایجاد تورم است. از این بدتر اینکه منابعی که عوامل اقتصادی در اختیار بانک قرار می دهند باید به بخش مولد اقتصاد تزریق شود. لابی های واردات و دلالان در کنار نظام بانکی، تولیدکنندگان داخلی را به مرز نابودی رسانده است. به طوری که تسهیلات بانکی در خدمت بخش غیرمولد اقتصاد قرار گرفته و در جهت تولید داخلی و حمایت از آن نیست. نقدینگی در کشور همچنان رشد می کند اما تولید سرمایه در گردش ندارد و با مشکل نقدینگی روبرو است. چراکه این نقدینگی در بخش دلالی و واردات استفاده می شود.
بیش از ۶۰ درصد اعتبارات بانکی صرف بخش غیرمولد اقتصادی می شود. بخش غیرمولد لوکوموتیو تورم در اقتصاد شده است. همچنین این بخش خروج منابع مالی از مسیر اصلی تولید را موجب شده است. این در حالی است که بخش غیرمولد سهم بالایی در فرار مالیاتی دارد. بزرگترین فرار مالیاتی در بخش غیرمولد است. در بخش مولد فرار مالیاتی بسیار پایین و ناچیز است. اگر این مالیاتها را بتوان دریافت کرد، نه تنها کسری بودجه هنگفت جبران میشود بلکه نگرانی شکل گرفته بر اساس نظریه رابطه بین نقدینگی و تورم هم برطرف میشود. تامین سرمایه در گردش واحدهای تولیدی هم یک اصل است اما به موضوع نقدینگی در خدمت بخش مولد مرتبط است. یعنی اگر رشد نقدینگی در خدمت بخش مولد قرار بگیرد یعنی سرمایه در گردش واحدهای تولیدی تامین شده است.
باید منابع به بخش مولد تغییر مسیر دهند. در این صورت اقتصاد از تورم نجات پیدا می کند. همچنین از افت عرضه جلوگیری خواهد شد. مضیقه فضای کسب و کار کاهش پیدا می کند. در این رابطه نیاز داریم نظام مالیاتی و بانکی اصلاح شود. سیاست های تجاری و گمرکی باید در مسیر مناسب تغییر داده شود. این عوامل سالهاست سد راه تولید شده است. دولتمردان نیز همواره برای رفع این مشکلات صحبت کرده اند اما متاسفانه عدم تحقق آن را شاهد هستیم.