سرمقاله
همیشه احیای واحدهای تولیدی راکد نمی تواند به اهداف تعیین شده دست پیدا کند. واحدهایی که به دلیل نبود فن آوری و نوآوری از چرخه تولید خارج شده اند نیازی برای بازگشت به چرخه فعالیت در آنها دیده نمی شود. دولت می بایست این نکته را مدنظر قرار دهد. به جای اتلاف سرمایه و هزینه کرد کلان می توان در راه اندازی واحدهای جدید با نوآوری های جدید که حتی هزینه تولید را کاهش می دهند تمرکز داشت.
اشتغالزایی باید در پروژه های احیای واحدهای راکد مورد نظر باشد. در مسیر اجرای این پروژه، مسئولان اجرایی باید اقتصاد مقاومتی و بندهای مربوط به تولید را جلوی چشم خود بگذارند تا اقتصاد به یک سروسامان برسد. نباید هزینه بازآفرینی بنگاهی از هزینه تولیدی که قرار است به سرانجام برساند بسیار بالاتر باشد.
برخی مواقع ایجاد اشتغال از طریق بنگاههای کوچک بدون سیاستهای علمی، آب در هاون کوبیدن است. هزینه برای بنگاههای بزرگ و بنگاههای کوچک، تفاوت زیادی ندارد. از این رو باید به هر دو توجه کرد. باید از ظرفیتهای خالی این بخش بهره برد تا اینکه بنگاهی را با هزینههای جدید تعریف کنیم و تسهیلات بدهیم.
ما با اصول غیراقتصادی تعادل را بر هم زدیم و اکنون میخواهیم با اصول اقتصادی کار را درست کنیم. این کار سختی خواهد بود. اما شدنی است. دولت اگر میخواهد بنگاهها را از رکود خارج کند، باید انرژی بگذارد و بنگاههایی را که فعالیت تولیدی ندارند و یا احیای آنها صرفه اقتصادی ندارد، از فهرست حمایتی خود خارج کند.
دولت تنها از طریق تزریق پول قصد دارد مشکلات بنگاههای تولیدی را رفع کند. صرفا اختصاص نقدینگی به بنگاههای تولیدی مشکلات این بخش را حل نخواهد کرد و به اشتغالزایی و رونق اقتصادی منجر نخواهد شد. عمده تسهیلات اعطایی به بنگاههای تولیدی راکد صرف پرداخت بدهی آنها شده و عملا به افزایش تولید و ایجاد فرصت شغلی جدید نرسیده است.
فعالیت بنگاه های اقتصادی ایران در مقطع کنونی با حداقل بهره وری انجام می شود. از یک سو کار کردن با ماشین آلات و تجهیزات فرسوده به یک چالش بزرگ برای بنگاه های اقتصادی بدل شده و از طرف دیگر قوانین و مقررات پیوسته تغییر می کنند. همچنین محدودیت هایی جدیدی برای بنگاه ها به وجود آورده اند. دولت باید در قدم نخست مشکلات بنگاه هایی را که در چرخه فعالیت باقی مانده اند را حل کند.