شایلی قرائی
به گزارش کسب و کار نیوزبه هر ترتیب تداوم رشد بالای حجم پول و نقدینگی بسیار فراتر از توان تولید کالاها و خدمات در اقتصاد ایران در طول پنج دهه گذشته بوده است. اگر بخواهیم به میانگین تاریخی نگاه کنیم، ریل سالانه رشد نقدینگی در ایران در حدود ۲۵ درصد بود، اما در سه سال اخیر به ۴۰ درصد میل کرده است. بنابراین باتوجه به نرخ بالای تورم باید دید چقدر وقوع ابرتورم محتمل است.ف
کامران ندری، اقتصاددان معتقد است در ایران گرچه دولت بخشی از هزینههای خود را بهصورت غیرمستقیم از شبکه بانکی و در قالب چاپ پول تأمین میکند، اما به اندازهای نیست که منجر به ابرتورم شود. به گفته ندری، برای وقوع ابرتورم با تعریف کلاسیک آن، نیاز است که نرخ تورم ماهانه بالای ۵۰درصد باشد، اما بالاترین نرخ تورمی که تاکنون داشتیم مربوط به دولت آقای رئیسی و در خردادماه بوده که تورم ماهانه به ۱۲.۲درصد رسید و پس از آن کاهش یافت.
راهکارهای مهار ابرتورم
آلبرت بغزیان، اقتصاددان
رشد نقدینگی که عامل ایجاد تورم است علت های زیادی دارد. در وهله اول متولی مدیریت نقدینگی باید علت ها را ریشه یابی و به دنبال حل آنها برود. اینکه افزایش نقدینگی کشور را به سمت رشد تورم سوق می دهد شکی نیست. مبارزه با تورم مبحث مهمی به حساب میآید اما نباید دست روی دست گذاشت و در انتظار ورود به ابرتورم به سر برد. صحبت از بروز ابرتورم استدلال محکمی ندارد.
مساله مهم این است که بانک مرکزی به عنوان متولی کنترل نقدینگی به جای فرافکنی به دنبال کاهش نقدینگی باشد. رشد پول های بدون پشتوانه علتی است که می تواند عامل تورم و در ابعاد وسیع تر ابرتورم شود. بانک مرکزی هر بار تورم را گردن رشد نقدینگی انداخته است. وقتی نقدینگی حاصل پولی باشد که نه از تولید به دست آمده و نه از درآمدهای ارزی، پیش بینی رشد تورم بسیار ساده است. اگر مدام شکل گیری ابرتورم را بدون اینکه به دنبال حل دلایل ایجاد آن باشیم تکرار کنیم بازارها هم به ناچار تن به این اتفاق خواهند داد. با تکرار احتمال شکل گیری ابرتورم انتظارات برای رشد قیمتها بالا می رود و نتیجه آن نابسامانی بیشتر در مدیریت بازار است.
در این بین این سوال پیش می آید که پس نظارت دولتی چه نقشی در مدیریت بازارها داشته است. حمایتهای دولتی و طرح های پر سر و صدای ممنوعیت واردات برای ارتقای تولید، چه نتیجه ای داشته است. اگر قرار است تولید داخل همچنان گران شود نتیجه نظارت و حمایت چه بوده است. بنابراین نباید با فرافکنی عدم توانایی مدیریت متولیانی مانند بانک مرکزی را ابرتورم بنامیم. نقدینگی را بانک مرکزی ایجاد می کند و نمی توان این طور القا کرد که بازار خود عامل ایجاد تورم است. سوال این است که بانک مرکزی اصلا می داند تبعات افزایش نقدینگی چیست. تبعات رشد نقدینگی که به واسطه تولید و درآمد ارزی نباشد حال و روز این روزهای بازارها را به دنبال دارد.
متولی نقدینگی اگر نمی تواند مدیریت درستی داشته باشد کنار برود. اگر اقتصاددان بالای سر بانک مرکزی نباشد همین اتفاقات قابل پیش بینی است. دولت ادعا کرده بود که تورم را مدیریت و کنترل می کند. همچنین وعده کاهش قیمتها را داده بود. اما در شرایط فعلی شاهد هستیم نه تنها وعده ها تحقق نیافته بلکه فرافکنی برای ایجاد ابرتورم را نیز داریم. دولت و متولی نقدینگی به جای حل ریشه ای مشکلات به دنبال مقصر برای رشد تورم می گردد. نباید دست روی دست گذاشت تا ابرتورم شکل بگیرد. متولی این اتفاق باید دست به کار شود. بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و دولت باید فکری به حال این اتفاق بکنند.
سو مدیریت ارزی و پولی کشور به نقدینگی بیشتر منتهی می شود. تکرار واژه ابرتورم انتظاراتی ایجاد می کند و بازار خود به خود دنبال این ماجرا خواهد رفت. عادی سازی تورم و افزایش قیمتها نتیجه عدم نظارت است. در تمامی بازارها اعم از بازار لوازم خانگی، خودرو، اجاره بها، کالاهای اساسی و سایر بخش ها می توان انتظار رشد بیشتر قیمتها را با ادامه عدم نظارت قوی و مدیریت درست داریم.
به طور کلی حل مشکل رشد تورم راههای مختلفی دارد که مسئولان باید آنها را پیش از فرا رسیدن مورد توجه قرار دهند. شایسته نیست که پس از روی دادن این اتفاق به فکر چاره افتاد. امروز که همه این موضوع را مورد پیشبینی قرار میدهند، قطعا میتوان راهکارهایی برای آن پیدا کرد.