سرمقاله
در شرایط فعلی که نقدینگی در اوج قرار گرفته هم انگیزه ای برای سرمایه گذار برای حرکت به سمت تولید و صنعت وجود ندارد. اما چرا این اتفاق افتاده است. باید ریشه این اتفاق را در عدم مدیریت درست تولید و صنعت دانست. در سالهای اخیر سرمایه در گردش تولید به پایین ترین میزان خود رسیده است. در مقابل، نقدینگی رشد کرده و رکورد زنی می کند. باید دید چرا با وجود این پول ها همچنان تولید از بی پولی می نالد. امروز نیاز تولید به نقدینگی به چندین برابر افزایش یافته است. نمی توان تولید را تشنه پول که لازمه چرخش چرخ های خطوط تولید است، نگه داشت. اما شاهد هستیم دیگر سرمایه گذاری صرفه اقتصادی ندارد. هر شخصی ترجیح خود را در ورود پول خود به بازارهایی با بازدهی بالا می بیند. این اتفاق دیگر طبیعی شده و خود تولید و صنعت نیز از ورود پول به بنگاهها ناامید شده اند. این در حالی است که در نبود تولید دولت برای رفع نیازهای مالی خود دست به چاپ اسکناس میزند و گیر افتادن پول در یک سیکل بسته، افزایش نقدینگی را به دنبال دارد.
افزایش نرخ انواع ارز، سیاست گذاریهای نامناسب در حوزه تولید و تحریم از عوامل تاثیرگذار کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی بوده است. در حالی این عوامل بر رشد و رونق تولید اثرگذار بوده و به نوعی جلوی آن را گرفته است که تدابیری برای بازگشت پول به تولید نیز اندیشیده نشد. مسوولان نه تنها در کنترل نرخ ارز ناتوان هستند بلکه شاهد رکور دزنی قیمت دلار هستیم. در این شرایط چه کسی به سمت تولید و صنعت پول تزریق می کند. سرمایه گذاری خارجی هم سالهاست تعطیل شده است. نبود تضمین برای بازگشت منابع و عدم سوددهی در تولید سرمایه گذاران خارجی را از تولید ایران دورتر کرد.
واقعیت این است که مقدار تولید در کشور بسیار پایین است. این اتفاق باعث شده کارخانجات تولیدی با ظرفیت کامل کار نکنند و اشتغال کاملی نیز شکل نگیرد. تمام تقصیرها را هم نمی توان به گردن تحریم ها انداخت. در صورتی که دولت عزم خود را برای سامان دادن به تولید جزم کند میتوان از افرادی که در این زمینه تخصص دارند و با اتکا به داخل و تامین قطعات مورد نیاز کارخانجات از خارج، تولید را بهبود بخشید. با فراهم کردن این شرایط پول ها و منابع مالی که منجر به رشد نقدینگی می شوند به سمت تولید سرازیر خواهد شد. در غیر این صورت هر چقدر این نقدینگی افزایش پیدا کند و از ۵ هزار و ۴۰۱ هزار میلیارد تومان نیز فراتر رود، باز هم تولید از بی پولی رنج خواهد برد.
امروز تولیدکنندگان به دلیل افزایش قیمت ارز، کاهش ارزش ریال و همچنین حجم پایین نقدینگیای که دارند دیگر رمق و توانی برای حضور در صحنه اقتصادی کشور ندارند. همچنین کاهش مقدار تولید کارخانجات به دلیل افزایش قیمت کالاها، قدرت خرید را نیز از بازار گرفته و حتی اگر کالایی هم تولید شود دیگر بازاری برای آن وجود نخواهد داشت. با از بین رفتن بازارهای صادراتی و بازارهای داخلی، هیچ پولی به سمت تولید نخواهد رفت. بازارهای دارایی با خاصیت سودآوری آنی مقصد نقدینگی می شوند و تورم را افزایش می دهند. با رشد تورم شرایط تولید کشور از این هم فاجعه بار تر خواهد شد.
برای تقویت تولید نیاز به چرخش سیاستگذاری هستیم. بهطوری که قیمت تمامشده کالاهای تولیدی با ابزارهای موجود و برنامهریزیهای درست کاهش یابد. با این کار مردم می توانند در یک تعادل نسبی بین تورم و سطح دستمزد قرار بگیرند و قادر به تامین کالاهای مورد نیاز خود خواهند شد. در غیر این صورت چشماندازی جز رشد بیشتر قیمتها و از بین رفتن قدرت خرید مردم نخواهیم داشت. به عبارتی اگر اقتصاد فعالیت داشته باشد، تولید رونق بگیرد و چرخش پول در جریان تولید باشد، افزایش نقدینگی هم رخ نمیدهد.