سرمقاله
واگذاری زمین در قالب طرح های تشویقی موضوعی شعاری است. به عبارتی این طرح یک راهکار تشویقی برای افزایش جمعیت است. از حوزه اقتصاد مسکن هم اینکه هر چقدر انباشت انتظارات مردم از این شعارها افزایش یابد و احساس شود به هر دلیلی موضوع ملک، خانه و آپارتمان دچار معامله شعاری و توقع سیاسی شده، جز آسیب به باور مردم در اقتصاد مسکن نتیجه ای
نخواهد داشت.
یعنی این طرح های شعاری عایدی دیگری ندارد. حتی ممکن است این انتظارت با خود گرانی مسکن را موجب شود. همچنین بهانه دست یک سری سوداگر و کاسب ملک و املاک دهد تا از این بازار سوء استفاده کنند. بنابراین این طرح ها نه تنها هیچ تاثیری در بازار مسکن ندارند بلکه ممکن است یک شوک در بازار ایجاد کنند. این تجربیات در سالهای گذشته وجود داشته و مساله این است که مشکل، زمین نیست. مشکل اصلی مدیریت سرمایه در گردش برای ساخت خانه است. باید راهکارها و سیاست ها در قالب سیاست های تشویقی باشد و با مدیریت منابع و منابع در اختیار مشکلات برطرف شود.
مشکل صرفا زمین نیست. آنچه زمین در اختیار دولت است باید آزاد شود. آزادسازی زمین ها باید از بدنه خود دولت شروع و به متولیان ساخت مسکن واگذار شود. اما در این حوزه هم ناموفق نشان داده اند. بدنه دولت نمی تواند از خود دولت زمین بگیرد. اول باید خود ممیزی از دولت به عنوان مقام اجرایی و بدنه آن آغاز شود. بعد از آن راهکارهای تشویقی را اجرایی کنند. هنوز این مشکل در بدنه اجرایی دولت وجود دارد و قبل از رفع این مشکلات مهم و اصلی، طرح های شعاری بی فایده است.
در چنین شرایطی، طرح این ادعا که دولت میتواند با اجرای طرحهای مسکن، بازار را به تعادل برساند صحیح به نظر نمیرسد. متقاضیان اصلی بازار مسکن، اقشار متوسط و رو به بالای جامعه هستند که برای خود یا فرزندانشان تقاضای واحد مسکونی دارند. حتی برخی به دنبال مسکن دوم برای اجاره دادن و تامین هزینههای زندگی هستند. همچنین این ادعا که دولت با طرح های تشویقی مسکن برای ذینفعان خاص میتواند بازار را به تعادل برساند، قابل قبول نیست.