صفحه اصلی / اقتصادی / پشت صحنه تشدید تورم
پشت صحنه تشدید تورم

در گفت وگو با سرزعیم تحلیل‌گر مسائل اقتصادی تشریح شد

پشت صحنه تشدید تورم

علی سرزعیم تحلیل‌گر مسائل اقتصادی معتقد است عوامل دیگری در تشدید تورم نقش دادند، که مغفول مانده اند.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از راه امروز – از آنجایی که تورم خردادماه پس از حذف ارز۴۲۰۰ در اردیبهشت ماه ظاهر شده، برخی به غلط چنین تصور کرده‌اند که حذف ارز ۴۲۰۰ علت تورم خردادماه بوده است؛ درحالی‌که این قضیه می تواند بیشتر همزمانی باشد تا علیت. این را دکتر علی سرزعیم تحلیل‌گر مسائل اقتصادی می گوید.
 او معتقد است عوامل دیگری در تشدید تورم نقش دادند، که مغفول مانده اند. عامل اول، «رشد پایه پولی ونقدینگی» در سال۱۴۰۰ است که رکورد بالایی را زده و پیامدهای تورمی این امر با تاخیری دو تا سه ماهه در اقتصاد ایران ظاهر شده است. عامل دوم درتشدید تورم «افزایش حقوق» در سالجاری است؛ چراکه رشد حقوق به تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات منجر شده ومی‌تواند زمینه‌ساز رشد تورم شود؛ زیرا بخش عرضه با تنگنای تولید روبه‌رو است و تولید نمی‌تواند خود را همپای افزایش تقاضا افزایش دهد که نتیجه آن تورم در اقلام مصرفی است. «افزایش قیمت‌های جهانی» به‌دلیل کرونا و جنگ روسیه علیه اوکراین نیز اتفاق دیگری است که خود را بر قیمت‌های وارداتی نشان داده است.
«توقف مذاکرات وافت شدید امید به احیای برجام» نیز موجب شده، تا انتظارات تورمی دوباره سر برآورد. سرزعیم بر این باور است، تغییر قیمت‌های نسبی که بر اثر حذف ارز ۴۲۰۰ رخ داده، نمی‌تواند رشد تورم شدید ایجاد کند؛ اما چهار عامل یادشده چون با هم همزمان شده‌اند، رشد شدید قیمتی به‌وجود آورده‌اند. مشروح این گفت وگو را در ادامه می خوانید:
با توجه به رکورد شکنی تورم خردادماه سال جاری، پیش‌بینی تان از تورم در ماه‌های آینده چقدر است و تا چه اندازه می‌تواند نگران‌کننده باشد؟
در حال حاضر تورم ما بالاست و جو عمومی به این شکل است که مردم تحت فشار اقتصادی هستند و به دولت هم فشار می‌آورند که بودجه را بیشتر کند و حقوق بیشتری دهد. در این شرایط اگر دولت ضعف نشان دهد و تسلیم این جو شود، کسری بودجه شدیدتر می‌شود و خودش تورم را یک پایه بالاتر خواهد برد و دوباره آن فشارها شدیدتر می‌شود؛ اما این یک چرخه معیوب است و در نهایت کشور به ابرتورم و تورم‌های وحشتناک می‌رسد. ما هنوز با تورم وحشتناکی مانند ۲۰۰ درصد و ۳۰۰ درصد فاصله داریم. اما اگر دولت بد عمل کند، انعطاف بیش از حد نشان دهد و فشارها هم روی دولت بیشتر شود، چه بسا دولت تسلیم شود و عملا کشور به آن سمت برود.
علت افزایش تورم به این شدت چه بود و حذف ارز ۴۲۰۰ تا چه اندازه در این موضوع نقش داشت؟
در چند ماه اخیر نرخ تورم کمی بالاتر رفته است، البته هنوز خیلی شدید نیست و باید دید در ماه‌های آینده چطور می‌شود، یعنی برای قضاوت قطعی کمی زود است و در ماه‌های آینده، دقیق‌تر می‌توان شرایط تورمی را بررسی کرد؛ اما اینکه علت چه بوده؟ تصور اکثریت این است که حذف ارز ترجیحی باعث افزایش تورم بوده اما واقعیت این است که رشد بالای نقدینگی سال گذشته عامل تورم است؛ برای این دو اتفاق همزمانی رخ داده و همه فکر می‌کنند که حذف ارز ۴۲۰۰ سبب تورم شده، در حالی که این بیشتر همزمانی است و نه علیت و رشد شدید نقدینگی عامل بزرگ‌تری برای این اتفاقات است. اگرچه بانک مرکزی هنوز اطلاعات پولی اسفند ۱۴۰۰ را منتشر نکرده و تحلیلگران کماکان در این مورد سردرگم هستند، اما شواهد نشان می‌دهد رشد پایه پولی و رشد نقدینگی در سال۱۴۰۰ به نصاب جدیدی رسیده و رکورد بالایی را زده است. ظاهرا این قضیه در ماه‌های پایانی سال رخ داده است. طبعا انتظار می‌رفت که پیامدهای تورمی این امر با تاخیری دو تا سه ماهه در اقتصاد ایران ظاهر شود که شده است.
اتفاق دیگری که در سال‌۱۴۰۱ بی نظیر بوده، رشد بسیار شدید حقوق بوده است. این قضیه در بادی امر اگرچه به نفع کارمندان و کارگران تلقی شده است، اما چون رشد حقوق به تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات ترجمه می‌شود، می‌تواند زمینه‌ساز رشد تورم شود؛ زیرا در بخش عرضه با تنگنای تولید روبه‌رو هستیم و تولید نمی‌تواند خود را همپای افزایش تقاضا افزایش دهد که نتیجه آن تورم در اقلام مصرفی است.
توقف احیای برجام چقدر بر تشدید تورم نقش داشته است؟
فاکتور دیگری که بر این روند اثرگذار بوده؛ افت شدید امید به حل‌وفصل صلح‌آمیز مناقشه هسته‌ای است. ظاهرا مذاکرات برجام متوقف شده است و تحرک چشمگیر جدیدی به چشم نمی‌خورد. این اتفاقات از چشم توده مردم و فعالان اقتصادی پنهان نمانده است. همان‌گونه که روی کار آمدن بایدن موجب شد تا انتظارات تورمی افول کند، توقف مذاکرات موجب شده است انتظارات تورمی دوباره سر بر آورد. این قضیه به‌طور طبیعی خود را در رشد قیمت در بازار دارایی نظیر ارز، طلا و مسکن نشان داده است. البته اینکه را نیز باید در نظر داشت که قیمت‌های جهانی به‌دلیل کرونا و جنگ روسیه علیه اوکراین نیز افزایش یافته و این امر خود را در قیمت‌های وارداتی نشان داده است و نمی‌توان منکر بود که رشد قیمت‌های جهانی خود را در رشد قیمت‌های داخلی منعکس خواهد کرد.
آیا سیاست حذف ارز ترجیحی، تنها چاره دولت بود؟
دولت چاره‌ای نداشت و این اتفاق باید می‌افتاد. نگرش سیاستمداران ما مخالف هرگونه افزایش قیمت است، حتی به غلط، و اصولا نگرش منفی دارند نسبت به این کار و حداکثر مراعات را برای جلوگیری از افزایش قیمت می‌کنند تا جایی که دیگر نمی‌توانند مقاومت کنند. بنابراین اینطور به نظر می‌رسد که حذف ارز ۴۲۰۰ هم از سر ناچاری بوده است.
شیوه حذف ارز ۴۲۰۰ تا چه اندازه درست بود؟
درباره جزئیات آن مناقشاتی وجود دارد، اینکه آیا حذف همه بخش‌های آن به یکباره باید اتفاق می‌افتاد یا بهتر بود که حذف ارز کالاها تدریجی اتفاق بیفتد؟ اینکه باید از سخت‌ترین‌ها شروع می‌شد یا آسان‌ترین‌هاکه اختلاف نظرات فنی در این زمینه وجود دارد.
یعنی فکر می‌کنید که باید زودتر این اتفاق می‌افتاد؟
طبیعتا هر مشکلی را که زودتر حل کنید، آسان‌تر است و هر چه دیرتر به سراغش بروید، سخت‌تر می‌شود. معمولا زمانی که وفور درآمدهای نفتی هم هست، این کارها راحت‌تر است. البته به این دلیل که اطلاعات بودجه‌ای کاملا شفاف منتشر نمی‌شود، ما نمی‌دانیم که درآمدهای نفتی چطور بوده و چه زمانی زیاد و چه زمانی کم بوده است و اطلاعات قطعی نداریم، اما به نظر می‌رسد که آینده سخت‌تری خواهیم هم داشت.
با توجه به حذف یکباره ارز ترجیحی فنر قیمت ها در رفت؛ و بیشترین فشار بر روی دهک های پایین وارد شد؛  این گروه تا کجا می‌تواند در برابر این افزایش قیمت ها مقاومت کند؟
فقر انتها ندارد و همیشه می‌توان فقیر و فقیرتر شد. همین حالا هم کشورهایی را داریم که همچنان به سمت فقیرتر شدن می‌روند. مساله این است که رشد اقتصادی ما بسیار پایین است، سیاست‌‌های ما به نحوی نیست که اقتصاد را راه بیندازد و اصلاحات اقتصادی ایجاد کند. وقتی رشد اقتصادی حاصل نمی‌‌شود، راه چاره بازسازی است. دولت باید از کسانی که برخوردارتر هستند، دریافت کند و به آنان که فقیرتر هستند بدهد که آنها کمتر آسیب ببینند. حذف ارز ۴۲۰۰ چنین کارکردی دارد. زمانی که روی کالاهایی مانند گوشت و مرغ یارانه می‌دهند، طبقه‌های برخوردار بیشتر این کالاها را مصرف می‌کنند، زمانی که آن سوبسید را قطع می‌کنند و پولش را مستقیم می‌دهند، یعنی دارند بازسازی می‌کنند، امتیازی را که برای برخوردارترها بود می‌گیرند و به فرودست‌ها می‌دهند.
به نظرتان اگر احیای برجام در دستور کار قرار می گرفت؛ این جراحی با درد کمتری همراه نبود؟
سیاست‌مداران می‌دانند که احتمال توافق صفر شده یا پایین است یا قرار است این شرایط به‌صورت نه جنگ و نه صلح، ادامه پیدا کند. امااگر برجام احیا می‌شد و درآمدهای نفتی هم افزایش داشت، سیاستی مانند حذف ارز ترجیحی هم راحت‌تر و کم‌هزینه‌تر بود.
اگر روند به این سمت برود که در نهایت توافقی حاصل نشود، آینده اقتصاد به کدام سمت خواهد رفت؟
الان رشد اقتصادی ما مثبت است، اما رشد مثبت بسیار پایینی است که می‌توانیم به همین رشد پایین ادامه دهیم،با رشدهای یک درصدی و یک‌ونیم درصدی. مساله این است که رشد خیلی پایین جوابگوی خواسته‌ها و نیازهای جامعه ما نیست. با این رشد پایین نمی‌توان اشتغال زیادی ایجاد کرد، نمی‌توان فقرزدایی کرد. ما برای ایجاد اشتغال و فقرزدایی، باید به رشدهای بالا و مستمر دست پیدا کنیم، مثلا برای مدت ۱۰ سال، درصد رشد اقتصادی‌مان مثبت شش باشد تا بتوانیم به شکل محسوسی اشتغال ایجاد کنیم، فقر را به شکل محسوسی کاهش دهیم، اگرنه می‌توان تحریم بود و همین‌طور رشد نیم‌درصدی و یک درصدی داشت.
در حال حاضر انتقادات زیادی به تیم اقتصادی دولت وارد است؛ به نظرتان تغییر وزرای اقتصادی چقدر می تواند وضعیت فعلی را بهبود ببخشد؟
تغییر افراد اگر به معنای تغییر واصلاح سیاست باشد، قابل قبول است؛ اما اگر قرار نباشد سیاست‌ها تغییر کند و فقط افراد تغییر کنند، تاثیری نخواهد داشت. اینکه ماشین همان ماشین باشد و فقط راننده عوض شود، تفاوتی ایجاد نمی‌کند، ماشینی که نمی‌تواند ۷۰ کیلومتر بیشتر برود، شوماخر هم سوارش شود، نمی‌تواند ۷۰ کیلومتر بیشتر برود و ماشین مسابقه نخواهد شد.
در سال‌های گذشته سیاست‌های صحیحی برای اقتصاد تجویز نشده؛ به طوریکه الان ما با یک اقتصاد بیمار روبرو هستیم؛ در چنین فضای اقتصادی چه پیشنهادی برای ساماندهی وضعیت اقتصاد ایران دارید؟
ساماندهی اقتصادی یک شرط لازم و یک شرط کافی دارد. شرط لازم این است که تنش‌های بیرونی حداقل شود، سیاست داخلی هم به‌سامان باشد، شرط کافی هم این است که اقتصاد بازار به درستی حاکم باشد، خصوصی‌سازی اتفاق بیفتد، دولت قیمت‌گذاری دستوری را حذف کند، انعطاف در بازار کار ایجاد کند، دولت را کوچک کند و اتفاقاتی از این دست، درواقع شما باید انگیزه کار بیشتر، سرمایه‌گذاری بیشتر، شکوفایی بیشتر و رقابت بیشتر ایجاد کنید.
از گفته هایتان اینطور برداشت می شود که کشور نیازمند جراحی واقعی اقتصادی است اما با یک تیم قوی.
بله، فرض کنید یک بیمار داریم که بدنش را سراسر غده گرفته و شما می‌خواهید فقط یک غده‌اش را خارج کنید، اما بدن این بیمار ده‌ها غده دارد. اگر واقعا می‌خواهید بهبود پیدا کند و بتواند به زندگی ادامه دهد، باید همه غده‌ها را خارج کنید. ارز ۴۲۰۰ واقعا یک غده بود و حذف آن هم یک جراحی به شمار می‌رفت، اعضای دولت هم جراحی کردند و خونی هم ریخته شد و آن غده را بیرون کشیدند. اما بدن این بیمار ده‌‌ها غده دارد و باید همه را بیرون بکشید، برای این کار باید شروع به فکر کنید، اینکه تجهیزات لازم را دارید؟ خون ذخیره دارید؟ اول کدام غده را بکشید؟ شاید باید به بیمار فرصت دهید که اندکی بهبود پیدا کند یا همه عمل‌ها را به یک باره انجام دهید. اینها همه سوالات فنی است که باید برای آنها پاسخ داشته باشید.

همچنین مطالعه کنید:

ضرر قطعی برق برای صنایع چقدر است؟

به گزارش کسب و کار نیوز، علیرضا کلاهی صمدی رئیس کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی، صنایع،‌معادن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.