دکتر فریبرز درتاج با بیان اینکه سلامت روحی زنان در دوران بحران پاندمی کووید ۱۹ موجب تحریک پذیری، اضطراب، افسردگی، مشکلات خواب و خوراک، استرس پس از سانحه و ناتوانی در انجام وظایف روزمره زنان شده است، اظهار کرد: نتایج تحقیق جدید موسسه غیر انتفاعی جهانی فعال در امور انسان دوستانه یعنی موسسه «care international» نشان میدهد که ویروس کرونا موجی از بحران سلامت روحی را برای زنان در سراسر جهان ایجاد کرده است.
افت سلامت روان زنان ۱۶ تا ۲۴ ساله
این هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه محققان موسسه یاد شده با نظر سنجی درباره تبعات این بحران سلامت عمومی از ۱۰ هزار نفر در ۴۰ کشور دریافتهاند که در بحران کووید ۱۹ زنان جوان متوجه آسیب بیشتری شدهاند، ادامه داد: در حالی این آسیب در میان زنانی که سن و سال بالاتری دارند کمتر است که سلامت روان زنان ۱۶ تا ۲۴ ساله، ۱۱ درصد بدتر از زمانی است که جامعه دچار این بحران سلامت عمومی نشده بود.
این روانشناس با اشاره به نتایج مطالعه دیگر همین مؤسسه بر روی ۱۰ هزار و ۴۰۰ زن و مرد از کشورهای مختلف شامل ایالات متحده، آمریکای لاتین و خاورمیانه، افزود: نتایج این مطالعه نشان داد بخشی از عوامل ایجاد کننده اختلالات روانشناختی به خصوص اضطراب و افسردگی، به مسائل اقتصادی باز میگردد و این عوامل زنان را بیشتر تحت تأثیر قرار داده است.
مسئولیت انجام امور خانه و کاهش سلامت روان زنان
به گفته وی از جمله عوامل افزایش فشار روانی بر زنان “مسئولیت خانه” است، به طوری که زنان حتی اگر شاغل باشند بار اصلی مسئولیت خانه و امور فرزندان را به عهده دارند و همین امر بار روانی بیشتری را به آنها تحمیل میکند.
درتاج با یادآوری آموزش آنلاین فرزندان در منزل پس از پاندمی کووید ۱۹ و افتادن بار اصلی مراقبت و نظارت بر فرزندان به دوش مادران، تصریح کرد: در کشورهای در حال توسعه این شرایط برای زنان سختتر نیز شده است. حدود ۹۵ درصد از کودکان در این مناطق به علت وضعیت اضطراری عمومی به مدرسه نمیروند و محققان معتقدند افزایش مسئولیتهای بدون درآمد زنان به شکلی نامتناسب بر آنها اثر میگذارد چرا که براساس هنجارهای فرهنگی، رسیدگی به امور کودکان مسئولیتی برای زنان و نه مردان تلقی میشود.
این روانشناس معتقد است که زنان بیش از مردان بار عواقب اجتماعی و اقتصادی ناشی از کووید ۱۹ را به دوش میکشند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران همچنین با استناد به مطالعه دیگر موسسه Care این را هم گفت که زنان بیشتر از مردان درباره موضوعاتی چون درآمد، تلاش برای یافتن خوراک و دسترسی به بهداشت و درمان ابراز نگرانی کردهاند و این موارد را به عنوان عوامل وخیم شدن سلامت روان معرفی کردهاند.
اثر شکاف درآمد بین زنان و مردان در سلامت روان
درتاج با بیان اینکه محققان دریافتهاند ۵۵ درصد از زنان و ۳۴ درصد از مردان، از کاهش درآمد به عنوان یکی از بزرگترین اثرات فوری کووید ۱۹ یاد کردهاند، تصریح کرد: حدود ۴۱ درصد از زنان گفتهاند که بر اثر همهگیری کووید۱۹، خوراک کافی نداشتهاند و ۳۰ درصد از مردان نیز از نداشتن دسترسی به غذا یاد صحبت کردهاند. سهم بیشتری از مشاغل ناپایدار مربوط به زنان است و بالطبع زنان از حمایتهای شغلی کمتری نیز برخوردارند. به طوری که آسیبهای روانی در خانوادههای طلاق و زن سرپرست که زنان سرپرستی فرزند را به عهده دارند، بیشتر است. مجموع این عوامل باعث میشود که زنان بیش از مردان از شوک اقتصادی کووید۱۹ صدمه ببینند و در نتیجه آثار روانشناختی بیشتری را تجربه کنند و شکاف درآمد بین دو جنس عامل دیگری است که سلامت روان زنان را تحت تاثیر قرار داده است.
به گفته این هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در همه گیری کووید۱۹، ترس، نگرانی و اضطراب پاسخهای طبیعی محسوب میشوند که هر فرد به تهدیدهای احساس شده و یا در مقابله با ناشناختهها و بلاتکلیفیها از خود نشان میدهد و زنان در این مورد آسیبپذیرتر هستند، چراکه محدودیت در حرکت و جابجایی، کار در خانه، انتقال آموزش در مدرسه به خانه با آموزش آنلاین، بیکاریهای موقت و از دست دادن تماس فیزیکی با اعضای خانواده، دوستان و همکاران میتواند بر سلامت روان زنان جامعه تاثیر بگذارد.
این روانشناس با بیان اینکه زنان به صورت سنتی افرادی حمایتگر هستند، اظهار کرد: نگرانی زنان نسبت به مردان در صورت ابتلا یکی از افراد خانواده به کووید ۱۹ بیشتر است. ضمن اینکه نگران از دست دادن شغل به دلیل کم شدن ساعات کاری خود نیز از دیگر نگرانیهای زنان است.در این میان زنان مسئولیت خانهداری، اقدامات پیشگیرانه و مراقبت از بیماران مبتلا در خانواده، اداره امور فرزندان در شرایط تعطیلی مدارس و مشکلات ناشی از مرگ و بیماری همسران را نیز به عهده دارند و در نتیجه زمان کمتری برای استراحت و آسایش خود خواهند داشت.
درتاج در پایان سخنان خود تاکید کرد: تمام موارد باعث شده است که سلامت روان زنان جامعه ما رو به افول باشد. بنابراین برای کمک به افزایش سلامت روان زنان لازم است فعالیتهای حمایت جویانه با سازمانها و نهادهای حمایتگر دولتی و خصوصی از سر گرفته شود چرا که زنان، مدیران سلامت خانواده در این بحران هستند.