شایلی قرائی
به گزارش کسب و کار نیوز ، طبق آمارهای منتشر شده در بیش از نیمی از خانوادههایی که زیرخط فقر قرار دارند حداقل یک نفر مشغول به کار است اما مشکل، درآمد پایین این فرد شاغل است که درآمدش کفاف هزینهها را نمیدهد و خانواده در زیرخط فقر قرار گرفته است.
اما این پایان ماجرای خط فقر نیست. همزمان با گزارش رسمی وزارت کار در مرداد امسال درباره خط فقر در کشور، مرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد گفته بود: برآوردها نشاندهنده آن است که به طور متوسط در دوره زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ حدود ۳۳ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر چند بُعدی قرار گرفتهاند و خط فقر از ۹۵۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۰ به ۱۰ میلیون تومان در سال ۱۳۹۹ رسیده است.
اما «خط فقر جهانی» براساس استانداردهای بانک جهانی، اکنون بیش از ۱.۹ دلار در هر روز است. این رقم، خط فقر جهانی برای یک نفر در هر روز است؛ پیشتر خط بینالمللی فقر یک دلار آمریکا در نظر گرفته میشد اما در سال ۲۰۰۸ بانک جهانی این رقم را ۱.۲۵ دلار بر اساس برابری قدرت خرید سال ۲۰۰۵ تغییر داد. این سطح در سال ۲۰۱۱ دوباره بهروزرسانی شد و به ۱.۹ دلار در یک روز رسید.
البته دولت سیزدهم برنامهها و طرحهای زیادی برای کاهش فقر و کمک به نیازمندان در دستور کار دارد و همچنین در لایحه بودجه ۱۴۰۱ نیز بودجه مربوط به امور رفاهی و دستگاههای حمایتی و فقر زدایی از رشد خوبی نسبت به سال قبل برخوردار بوده است که امیدواریم این برنامهها تأثیر زیادی در کاهش جمعیت زیر خط فقر در کشور داشته باشد.
در همین زمینه یک عضو هیئت علمی دانشگاه در گفت و گو با “کسب و کار” گفت: در کشورهای درحال توسعه، فقر گستردهتر از کشورهای پیشرفته است و در رابطه با توزیع جغرافیایی فقر هم شاهد هستیم گستردگی فقر در مناطق روستایی بیش از مناطق شهری است.
زهرا کریمی اضافه کرد: در سال ۹۹ بسیاری از پژوهشها نشان داده که خط فقر در تهران به ۱۰ میلیون تومان رسیده است. هزینه اجاره مسکن و خوراک و… شرایط را به سمتی برد که شاهد مهاجرت افراد به حومه شهر هستیم. همین امر هم علاوه برهزینه اجاره، هزینه دوری راه و حمل و نقل و… را نیز بر خانوادهها تحمیل کرده و تقریبا شاهد هستیم طبقه متوسط در حال نزدیک شدن به طبقه فقیر است.
به گفته وی، حداقل دستمزد سالهاست با هزینههای زندگی یک خانوار متوسط کارگری فاصله پیدا کرده و در این سه چهار سال اخیر با توجه به نرخ تورم بالای بعد از تحریمها این فاصله بیشتر هم شده است. فاصلهی زیاد بین حداقل دستمزد و نرخ تورم و سبد معیشت سبب شده شمار زیادی از خانوارهای کارگری زیر خط فقر قرار بگیرند. یعنی اشتغال نتوانسته آنها را از خط فقر نجات دهد. اگر مزد کافی نباشد سفرهی تعداد بسیاری از خانوادههای ایرانی کوچکتر میشود. این موضوع علاوه بر تنگناهای اقتصادی از نظر اجتماعی نیز مشکلاتی به وجود میآورد. با افزایش نارضایتیِ بخش بزرگی از جمعیت کشور، سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم آسیب میبیند. این هم محدود به کارگران نمیشود بلکه به صورت گسترده در بین جوانانی که زندگی آنها تحت فشار قرار گرفته نیز سرایت میکند. نارضایتی که از تحت فشار قرار گفتنِ تعداد زیادی از جمعیت به وجود میآید میتواند مخرب باشد.