جزئیات طرح مالیات ستانی از بازار ارز هنوز مشخص نیست و با توجه به اینکه دولت ها در اخذ مالیات از بخش های مختلف اقتصاد جدیتی ندارند اجرای این طرح نیز ابهامات زیادی دارد. به طور کلی مشکلات بسیاری در رابطه با مالیات ستانی وجود دارد. بانک اطلاعاتی کافی برای اجرای این طرح وجود ندارد. معاملات زیادی در اقتصاد انجام می شود و اگر قصد جدی وجود داشته باشد می توان از تمام معاملات مالیات اخذ کرد. اما در این رابطه اینکه بتوان تمام این معاملات را کامل مورد شناسایی قرار داد در ابهام است.
باید دید اصلا امکان شناسایی اطلاعات تمام خریداران وجود دارد یا خیر. در بازار ارز دو دسته معاملات داریم. دسته اول مربوط به معاملات ارز برای مقاصد تجاری است. واردکنندگان برای واردات مواد اولیه و یا کالاهای مورد تایید وزارت صمت ارز نیاز دارند و با مراجعه به بازار این ارز را تامین می کنند.
دسته دوم معاملات سفته بازانه است. در این دسته از معاملات افراد برای مقاصد تجاری ارز خریداری نمی کنند. هدف خرید ارز نگهداری و احتکار ارز برای فروش با افزایش بیشتر قیمت است. بنابراین اگر هدف از اخذ مالیات محدود کردن معاملات سفته بازانه باشد شاید طرح موجهی باشد. محدود کردن این نوع معاملات اقدامی درست است. چراکه همین معاملات می تواند بازار ارز را متلاطم کرده و بر روی نرخ ارز تاثیر بگذارد.
اما چطور می توان معاملات سفته بازانه را از معاملات مقاصد تجاری تفکیک کرد جای سوال دارد. آیا قرار است افرادی که در سامانه نیما خرید و فروش می کنند نیز مشمول مایلات ستانی شوند. اگر این اتفاق بیفتد و اخذ مالیات از سامانه نیما هم در دستور کار باشد نتیجه ای جز افزایش هزینه تجارت نخواهد داشت. حتی اگر مالیات ستانی مشمول معاملات سامانه نیما نیز نشود و فقط بازار آزاد هدف باشد باز هم شناسایی معاملات مورد ابهام است. ابعاد این طرح مشخص نیست اما به طور کلی اگر محدودیت در خرید و فروش معاملات سفته بازانه باشد خوب و درست است که از لحاظ اجرایی باید چگونگی آن مشخص شود.
در حدی که اطلاعات در این رابطه وجود دارد نمی توان به درستی روی آن استناد کرد. طرح روی کاغذ مورد تایید و مطلوب است اما به لحاظ اجرایی ابهام دارد و نمی تواند اثر محسوس و ملموسی داشته باشد. به طور مثال مانند مالیات بر خانه های خالی که همچنان مسکوت مانده و قابلیت اجرایی پیدا نکرده است. همچنین در شرایط فعلی اقتصاد این طرح چندان توجیهی ندارد.