سرمقاله
طرح مالیات بر عایدی سرمایه در ذهن افرادی که این طرح را نوشته و تصویب کرده اند به اشتباه جا افتاده است. به عبارت دیگر این طرح از ریشه و مفهوم معنای معکوسی را در ذهن افرادی که آن را تصویب کرده اند ایجاد کرده است. اصلا قانون مالیات بر عایدی سرمایه این چیزی که تصور و تصویب شده است نیست. در این طرح برای محاسبه مالیات عایدی سرمایه، کسر میزان تورم لحاظ نشده و ایراداتی به آن وارد میشود که نه تنها آن را از عدالت محوری دور میکند، بلکه مردم را نیز تحت فشار قرار میدهد. در قانون فعلی یعنی هر کسی که خانه ای را به عنوان مثال به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان می خرد و ۲۰۰ میلیون تومان می فروشد یعنی سود کرده و باید مالیات بپردازد. در حالیکه عایدی سرمایه به معنای این نیست که قیمت کالایی افزایش پیدا کند. عایدی سرمایه یعنی مقدار آن کالا افزایش پیدا کند. هنگامی که ۲۰ تا ۳۰ درصد حجم نقدینگی رشد می کند قیمت ها هم افزایش پیدا می کند و این قمیت ها به صورت مالیات پنهان از جیب مردم برداشت شود. حال همین تورم به افزایش قیمت کالاها و دارایی ها تبدیل می شود و در همین قانون جدید افزایش قیمت ها را افزایش سرمایه عنوان می کنند تا دولت مالیات روی مالیات بگیرد. این بدان معناست که دولت در آینده ای نزدیک صاحب تمام اموال مردم خواهد شد. درحالیکه به دلیل شیوه نادرست تامین مالی دولت این اتفاقات در قیمت ها افتاده است. در صورت اجرای قانون فعلی تصویب شده یعنی قرار است دیگر هیچ معامله ای در این اقتصاد انجام نشود و هر کسی که کالایی را بخرد دیگر نخواهد توانست آن را بفروشد. چراکه به عنوان مثال در خرید و فروش یک خانه باید یک چهارم مبلغ کل را به عنوان مالیات پرداخت کرد که دیگر برای مصرف کننده عادی صرفه ای نخواهد داشت. چند نکته را در اخذ مالیات نباید فراموش کرد. نکته نخست آنکه یک خودرو خوب یا یک ساختمان گران قیمت نمی تواند منبعی برای اخذ مالیات باشد زیرا فردی ممکن است خودرویی را با ۱۰۰ میلیون تومان سالها قبل خریده باشد و در حال حاضر به دلیل تورم، قیمت آن خودرو خارجی چند برابر شده باشد. آن فرد در حال حاضر حتی از پس هزینه های آن خودرو برنمی آید. بنابراین باید در مقوله اخذ مالیات منابع دیگری را جستجو کنیم. منابع بسیار زیاد درآمدی مربوط به شرکت های دولتی داریم که به دلایل بسیار متعدد مالیاتی نمی پردازند. شرکت های بسیار زیادی وابسته به دولت داریم که باید منبع اصلی درآمد مالیاتی باشند. دولت باید بتواند از این منابع که دائمی هستند و همواره هم درآمد دارند، درآمد ایجاد کند نه اینکه از فردی مالیات بگیریم که تنها یک خانه دارد و آن را می فروشد و به احتمال زیاد قصد دارد خانه دیگری بخرد. باید محاسبه کرد که آیا اجرای این قانون قابل تحقق است. افراد عادی در خرید و فروش های خود که شاید برای خرید خانه سالها به طول بیانجامد از کجا بیاورند و مالیات آن خانه را پرداخت کنند.