به گزارش کسب و کار نیوز، آیدین آغداشلو که به تازگی با رکوردشکنی تابلوی «خاطرات امید» از مجموعه معروفش خاطرات انهدام، به قیمت ۱۲ میلیارد تومان در سیزدهمین حراج تهران رکورد گران قیمت ترین نقاش ایرانی را به خود اختصاص داد، ترجیح داده است در این خصوص سکوت کند، اما درباره تلاش برخی در ایجاد شائبه اصالت این اثر یک ویدئو و دو متن منتشر کرده و تلاش نموده برای اطلاع عموم، این گونه شناخته شده نقاشی را یادآوری کند.
علیرضا سمیع آذر ، مدیر حراج تهران اما در گفتگویی اشاراتی پیرامون نظر این استاد نقاش ۸۰ ساله را بازتاب داده است؛ سمیع آذر گفته است: « نتیجه نهایی نه تنها برای من بلکه برای خود آقای آغداشلو هم به شدت تعجبآور بود. ما ترجیح میدادیم این اثر مثل هر اثر دیگری در یک حد متعارف، شاید کمی بالاتر از برآورد بیشینه فروش برود، مثل آثار سایر بزرگان در آن شب. شخص آقای آغداشلو هم ترجیح میداد همینطور شود.
او افزود: « من مطمئنم آقای آغداشلو هم از رکورد ۱۲ میلیاردی خرسند نیست، چون آن رقم بیشتری که به نام ایشان ثبت شد، ارزش این همه تهمتها و ناسزاهایی که در ۸۰ سالگی به ایشان زده میشود را ندارد. این هنرمند بزرگ میراثی ارزشمند و تأثیراتی استثنائی بر هنر معاصر ما برجای گذاشته است که شاید با کمتر هنرمندی قابل قیاس باشد. اما عدهای دارند این تأثیرگذاری و سابقه معلمی و کارشناسی و حضور موثر در جامعه هنری را تحت شعاع این قضیه قرار میدهند.»
سمیع آذر توضیح داد : « آقای آغداشلو هیچوقت مدعی رکورد آثار هنری نبوده و هیچوقت خودش را در مارکت یکهتاز نمیشناخت و جایگاهی فراتر از دیگران برای خودش قائل نبوده است. اما به هر حال این رقم به شکل کاملاً سالم و مطابق اصول و قواعد یک مزایده صحیح، شکل گرفته است و ما چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، تابلوی آقای آغداشلو صاحب رقم ریالی گرانترین اثر هنری یک هنرمند مدرن و معاصر در داخل ایران است.»
مدیر حراج تهران خاطر نشان کرد: « میتوان احتمال داد حواشی که در پیرامون نام ایشان در ماههای گذشته شکل گرفت شاید عدهای را برانگیخت که اثرش را بخرند. این معنایش این نیست که عدهای خواستند از ایشان حمایت کنند، بلکه معنایش این است که ایشان مشهورتر شده. خیلی وقتها تبلیغات منفی بخصوص اگر توأم با یک حس تلویحی جفا کردن به یک فرد باشد که محدودیتهایی در دفاع منصفانه از خودش را دارد، ممکن است باعث شهرت بیشتر آن هنرمند و مآلاً افزایش قیمت آثارش شود. این در تاریخ هنر بسیار سابقه داشته است. نمونهاش جف کونز است که به خاطر ازدواج و بعد جدایی جنجالی از همسر اولش طی یک داستان پر سروصدا بیش از پیش مشهور شد و این شهرت به افزایش قیمت آثارش کمک کرد تا جایی که سه بار رکورد گرانترین اثر هنری یک هنرمند زنده دنیا به نامش رقم خورد. از جمله با مجسمه “سگ بادکنکی” که در سال ۲۰۱۳ به رقم ۵۷ میلیون دلار فروش رفت و بعد از آن در سال ۲۰۱۹ با مجسمه سه متری “خرگوش” به رقم ۹۲ میلیون دلار رسید که حالا رکورد گرانترین اثر هنر معاصر محسوب میشود. بنابراین ممکن است اتفاقی که باعث شهرت بیشتر آقای آغداشلو شد منجر به افزایش قیمت اثر او شده باشد. من البته مطمئن نیستم ولی ممکن است اینطور بوده باشد، چون من نمیدانم خریداران با چه هدفی این اثر را خریدهاند. من با آنها هیچ صحبتی نداشتهام.»
اما آیدین آغداشلو در صفحه اینستاگرام خود که ۱۰۴ هزار دنبال کننده دارد، درباره سبک نقاشانه این تابلوی ۱۲ میلیاردی و سری خاطرات انهدام ابتدا یک ویدئو منتشر کرد.
او در گفتگویی با سایت آرته باکس که چهار سال پیش انجام شده می گوید: « گویا هنوز هم بعضی ها درباره شیوه Art About Art کمتر شنیده اند، بسته به سلیقه و علاقه تان اثری را انتخاب می کنید، در بخش هایی از آن مداخله و تصرف می کنید و آن را مال خود می کنید، اما برخی در رسانه شان می نویسند نقاشی آغداشلو شبیه بوتیچلی است، خوب معلوم است شبیه است، اصلا کار من با این نقاشی خاص است، دارم با بوتیچلی گفتگو می کنم.»
استاد نقاش چند روز بعد ۳ صفحه از کتاب درسی ۶۱ سال پیش منتشر کرد تا به نسل جوان که احتمالا قدرت قلم و طراحی او را نمی دانند، گوشه هایی از توانایی خود را یادآوری کند؛ او نوشت: « نقاشی دوران نوجوانی من است؛ با سفارش سازمان کتابهای درسی، در ۱۸ سالگی کشیدم. سال ۱۳۳۸. با گواش و در اندازهی ۳۰ در ۴۰ سانتیمتر. طراحی مفصلش را با استفاده از اسناد و نمونههای دوران ساسانی شکل دادم و سعی کردم تمام جزیٔیات کار مستند و متکی به نمونههای تاریخی باشد. و چه کیفی داد این جستجو و بازسازی! این سه نقاشی از شش نقاشی سفارش داده شده بودند و اجرتش به قدری کافی و مناسب بود که توانستم با پولش به لندن سفر کنم و موزهها را ببینم.»
به تازگی، استاد نقاش در واکنش به زشت نویسی افرادی ذیل خبر رکورد شکنی اثری از بوتیچلی متنی را نوشته است که حاوی هشداری های جامعه شناختی است:
آغداشلو نوشته است: « چندی پیش خبری را خواندم دربارهی یک تابلوی ساندرو بوتیچلی که در حراج سادبیز نیویورک به قیمت ۹۲ میلیون دلار به فروش رفته. بوتیچلی نقاش دورهی رنسانس ایتالیا و یکی از بزرگترین نقاشان تمامی تاریخ هنر است. آثارش در مهم ترین موزههای دنیا قرار دارند که شاید مهمترین آنها را بشود در “اوفیتزی” فلورانس سراغ کرد.
اما جدای از این خبر، یادداشتهایی که برخی از خوانندههای ایرانی پای آن گذاشته بودند برایم شگفتانگیز بود و از جهل رایجی حکایت میکرد که کسی هم جلودارش نیست!
یک بار نوشتم رسانههای مجازی مساوی کنندههای تعیین کننده زمانهی ما هستند. هر صاحب موبایلی با هر کسی در هر جای جهان مساوی است. این نکتهی مهمی است، اما مهمتر این که در پشت دستان پرتاپ کنندهی چنین نوشتههایی، چه معنایی خوابیده؟ و مگر جز این است که از زیر فشار تحقیر، نسلی تحقیر کننده پدید میآید که وقتهایی پشت نامها و صفحات جعلی پنهان میشود تا دقدلی خالی کند و در تخریب بناهایی که با رنجِ دستان اهل تکلیف، آجر به آجر بالا آمده مسابقه دهد!
اما حیف نیست درنیابند که اعتبار فرهنگ و هنر تا به چه مقدار و میزان و ارتفاعی است؟ و آیا هنوز هم به قول نیکولو ماکیاولی − همشهری و هم عصر بوتیچلی − هدف وسیله را توجیه می کند؟
و آیا درست نیست اگر این همه جوان خدنگِ بیخبر از حال روزگار، به جای زشت نویسی، یاد بگیرند مطالعه کنند و دریابند که فرضاً یک کتاب خطی پانصد سالهی ایرانی، یا نقاشی “تک چهره ی مرد جوان با قابی مدور” بوتیچلی، اوج میراث درخشان حافظهی انسان فرهیخته و متمدن است، و بدانند که انسان بیحافظهی تاریخی و فرهنگی، محکوم به فناست.
از جوانی عاشق این نقاشی بوتیچلی بودم. بعد از انقلاب که عزل شدم و فراغت بیشتری پیدا کردم بازسازیاش کردم و به جای قاب مدور دستی را نقاشی کردم مجروح و خون آلود و باندپیچی شده که انگار تیغهی شمشیری را محکم چسبیده بود تا کشته نشود. این نقاشی را در مجموعهی “خاطرات انهدام” و در سبک معمولام − اثر هنری اقتباسی derivative artwork؛ شیوهای رایج در جهان که از ۱۳۵۲شروع کرده بودم کارکردم. نقاشی را تا چند سالی داشتم و بعد فروختم، تا چهار سال پیش که در حراج بونامز لندن دوباره به فروش رفت. اما مجموعه خاطرات انهدام من بازسازی آثار نفیسی بود از نگارگریها، قطعات خطی، ظرفهای مینایی، تابلوهای رنسانسی، که مچاله و مضمحلشان میکردم؛ به نشانهی گذر زمان و ستمی که ارزش و زیبایی را منهدم میکند.
دیروز که تصویر نقاشی بوتیچلی را دیدم که خبر از فروش خیرهکنندهی ۹۲ میلیون دلاریاش میداد، کیف کردم. اما وقتی فحشها و توهینهایی را که برخی از هموطنانم در کامنتهای زیرش نوشته بودند خواندم، جا خوردم! گویا “خاطرات انهدام” عملاً صورت گرفته بود و کسانی با نوشتههای زشتشان، خواسته بودند یک شاهکار هنری مسلم را بیقدر و انکار و منهدم کنند، و خود تجسم زنده و معاصر یک انهدامگر تاریخی دراز مدت شده بودند!
معروف است وقتی مجسمهی داود میکل آنژ را برای نصب میبردند نگران بود که چه خواهد شد. اما درست که نگاه کرد دید سراپای مجسمه را با ورقههای اشعاری در وصف زیبایی آن پوشاندهاند. و آسوده شد. اما نقاشی بوتیچلی را کامنتنویسهای ما با فحش پوشاندند، و به “خاطرات انهدام” تحقق بخشیدند.»
آیدین آغداشلو متولد ایران ۱۳۱۹ عمری را به نوشتن،آموزش ،کارشناسی و آفرینش هنر همت کرده است؛ درباره سبک آغداشلو می گویند او به ریزه کاری و استادکاری در نقاشی کلاسیک تمرکز دارد؛ از او شش مجموعه شناخته شده با نام های خاطرات انهدام، سالهای آتش و برف، فاجعه آخرالزمان، معما، شفاعت فرشتگان،
و یادداشتهای باغ ملک در دسترس است. بهرام بیضایی که جلد سه کتاب او به نقاشی های آغداشلو مزین است درباره شیوه کاری استاد نقاش می نویسد: « … مانندهکشی همهٔ هنر آنان نبود، همچنان که همهٔ هنر آیدین نیست. تخیّل و اندیشهٔ زماننگر و مرگآگاه آیدین است که سازندهٔ نهایی اثر اوست…»
آغداشلو در تمامی این سالیان، فقط دو نمایشگاه انفرادی در سال های ۱۳۵۴ و آبان ۱۳۹۳ داشت؛ او دی ۱۳۹۴ نشان هنر و ادب شوالیه فرانسه را دریافت کرده است.