سرمقاله-
بافت بازیگران بازار سرمایه ایران در سال ۹۹ نسبت به سال های قبل تغییر کرده است. به همین دلیل رفتار حرکتی آنها قابل مقایسه با سال های قبل نیست. در سال ۹۹ شاهد ورود حجم زیادی از افراد حقیقی به بازار سرمایه بودیم که با رویکردهای متفاوتی وارد بازار شدند. یکی موتورسیکلت خود را فروخت، یکی اجاره خانه خود را آورد، یکی برای خرید خانه وام گرفته بود و بخشی از آن را وارد بازار سرمایه کرد و همه این موارد ناشی از خطای تکرار است. ازآنجا که اکثر این افراد در حوزه سرمایه گذاری در بورس آشنا نبودند، فکر می کردند تا ابد رشدهای عجیب و غریب تیر و مرداد ادامه داشته باشد. به همین دلیل ریسک های زیادی کردند و این ریسک ها بدون شناخت از محیط بازار سرمایه و به طور کلی محیط اقتصاد ایران بود. بسیاری از این افراد اگر بخواهند در حوزه های کوچک تر خرید و فروشی انجام بدهند پرس و جوی زیادی می کنند، اما به واسطه تبلیغات دولت به راحتی پول خود را وارد این بازار کردند. گرچه این بزرگ ترین اشتباه سیاستگذار بود. دعوت از مردم برای ورود به بورس و بیان حمایت از آن، گناهی نابخشودنی بود زیرا ناخودآگاه بورس را برای مقاصدی که در کوتاه مدت می خواست از آن استفاده کند بدون ریسک جلوه داد. بنابراین این ایراد کاملا وارد است.
گرچه واقعیت این است که دولت ها هر جایی از دنیا چیزی را اعلام کنند بسیاری از افراد اعتماد می کنند؛ اما در ایران بعد از ایجاد اعتماد، با جهش های ناگهانی و ریزش یکباره شاخص بورس، این اعتماد کاملا سلب شد. از زمانی که بازارها به سمت نزول حرکت کردند شیبی ملایم را به سمت بالا داشتیم. بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همه منتظرند که ببینند چه اتفاقی می افتد. یک سری از افراد می گویند ما پیروز شدیم و تحریم ها روی ما فشار نیاورده است. این در حالی است که بخش بزرگ تر همچون مردم و کسب و کارها تحت فشارند.
موضوع بعدی این است که جنس رشد و نزول در بازار سرمایه متفاوت است. جنس نزول این است که سهامدار شاهد است که بین دولت و مجلس بر سر بودجه کشور تضادی حکمفرماست، او شاهد است که تورم وجود دارد و نقدینگی تولید می شود. او با چشم خود می بیند که تحریم ها پابرجاست و درآمدهای ارزی ممکن است سال آینده نباشد، او می بیند که ریسک انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد، او می بیند که صادرات غیرنفتی نسبت به دوره های مشابه قبل دچار مشکل شده و… و همه این ریسک ها را احصا می کند. بنابراین ریسک های انباشته او را مجاب می کند که سریع تر بتواند از این بازار خارج شود. این روند ادامه دار خواهد بود، حقوقی ها به صورت گردشی که پول وارد یک سری از سهام ها می شود خرید می کنند و حقیقی ها سعی می کنند خارج شوند، این مدل همان مدل مهر و آبان است که در حال تکرار در دی و بهمن ماه است.
زمانی می توانیم به رشد پایدار بازار سرمایه امیدوار باشیم که خبر خوبی در مورد رشد اقتصادی، برداشته شدن تحریم ها و خبرهای خوبی در مورد اینکه تضادهای سیاسی کمتر شود، بشنویم و این موارد تا ۶ ماه آینده امکان پذیر نیست و اتفاقا رو به افزایش است.
روز گذشته کلیات بودجه ۱۴۰۰ در مجلس رد شد. این کار فضای تعلیق را در اقتصاد تعلیق اندر تعلیق می کند، چشم انداز را کاملا کور می کند و باعث می شود افراد محافظه کارتر شوند و تاثیر آن را در بازارهای مختلف خواهیم دید. تاثیر رد کلیات بودجه در بازار بورس با خروج خود را نشان می دهد، در بازار دلار و طلا خود را با خرید نشان می دهد. در بازار بورس این تاثیر به این شکل است که مدیرعامل شرکت های حقوقی به دنبال بازده هستند و سعی می کنند ریسک های خود را به حداقل برسانند. به همین دلیل صحبت از رد بودجه، فشار روانی زیادی را بر اقشار حقیقی وارد می کند و آنها هم این ریسک را درک می کنند و کاملا به آن واکنش نشان می دهند.