سرمقاله-
جمعیت نیز در چنین شرایطی هرچند با ضرب آهنگی ملایم در حال افزایش است. طبیعتا درآمد سرانه (یعنی متوسط درآمدی که هر فرد می تواند تولید می کند) در یک دهه گذشته کاهش جدی داشته و کیک اقتصاد کوچک تر شده است. وقتی کیک اقتصاد کوچک می شود، نشانه این است که مردم ما فقیرتر شده اند و کمتر می توانند تولید کنند. در شرایط تورمی شدید که در اقتصاد ما تجربه شده، به طور قطع نابرابری افزایش پیدا می کند. دلیل آن نیز به روشنی مشخص است زیرا درآمد افراد متناسب با نرخ تورم بالا نمی رود. در این میان برخی گروه ها هستند که درآمدشان با نرخ تورم تعدیل می شود و یا گاهی بالاتر از متوسط رشد قیمت ها، درآمدشان افزایش می یابد. درآمد بخش عمده مردم نیز با تورم افزایش نمی یابد. قاعدتا نابرابری درآمدی در اقتصاد ما افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که در دهه گذشته میزان صادرات بسیار افزایش پیدا کرده است. این نگرش درون گرایی و ارتباط یک طرفه با دنیا به این معنا که تنها صادرکننده باشیم به اقتصاد ما در یک دهه گذشته کمکی نکرده است و ما حتی نتوانستیم کیک اقتصاد را به اندازه دهه ۹۰ حفظ کنیم. این نشان دهنده این است که باید در زمینه رشد اقتصادی در نگرش خود در مقوله توسعه تجدیدنظر کنیم و ببینیم که چه موانعی برای رشد و توسعه اقتصادی در کشورمان وجود دارد. ما تجربه یک دهه ای داشتیم که تجربه کمی نیست. در بسیاری از کشورها در فاصله یک دهه زندگی مردم از این رو به آن رو می شود. زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی ما در یک دهه گذشته ضعیف شده و افزایش ۳۱ درصدی مراجعه مردم به کمیته امداد و سازمان های حمایتی زنگ خطر جدی است. اینکه کار مردم به جایی برسد که برای تامین زندگی و معاش خود به شکل گسترده متوسل به موسسات و بنیادهای خیریه شوند زیبنده اقتصاد ایران که از منابع طبیعی غنی برخوردار است، نیست و نشان می دهد ما در یک دهه گذشته مدیریت خوبی در اقتصادمان نداشتیم.
کسانی که از شرایط فعلی راضی هستند و در جهت مذاکره و گشایش های بین المللی گام برنمی دارند احتمالا خبر از درد و رنج مردمی که برای تامین معاش خود متوسل به بنیادهای خیریه می شوند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند، ندارند و ممکن است جزو معدود افرادی باشند که از شرایط فعلی منفعت زیادی را کسب کردند و به عبارتی «کاسبان تحریم» هستند. کیک اقتصاد در کل کوچک شده و به نظر می رسد نابرابری هم افزایش پیدا کرده باشد. خیلی ها وضعشان در این شرایط خیلی خوب شده و از شرایط تحریم در نهایت ممکن بهره برداری کرده اند و بر ثروت خود افزوده اند. بخش عمده ای از مردم هم به شدت متضرر شده و کارشان به جایی رسیده که برای امرار معاش باید متوسل به سازمان های دولتی شوند. این نهایت بی انصافی است که عده ای از شرایط فعلی به خاطر کسب منفعتی که می کنند دفاع کنند و تداوم شرایط فعلی را به نفع اقتصاد نشان دهند؛ در حالی که این گونه نیست و بخش عمده ای از مردم دارند اینجا هزینه پرداخت می کنند و به نظر می رسد این گروه اقلیت مرفهی را در کشور ما نمایندگی می کنند و در واقع اکثریت مردم روز به روز وضعشان بدتر می شود. افزایش ۳۰ درصدی مراجعه کنندگان خبر خوبی برای اقتصاد ما نیست و به تدریج بخش عمده مردم باید اعانه بگیر شوند یعنی با اعانات و کمک های دولت و سازمان های کمکی زندگی خود را بگذرانند.
ما باید سعی کنیم تعداد افرادی که به موسسات خیریه یا سازمان بهزیستی مراجعه می کنند کم شوند. یک دهه ای که ما گرفتار تحریم ها و مناقشات بین المللی بودیم دهه خوبی برای اقتصاد ما نبوده؛ هم در مجموع کیک اقتصاد کوچک شده و هم نابرابری درآمدی افزایش یافته و به دنبال خود تبعات اجتماعی شدیدی همچون افزایش بزهکاری و جرم و جنایت و گسترش فساد را به دنبال داشته است. بنابراین سیاستمداران در سیاست های خود باید تجدیدنظر جدی کنند. فضای کسب و کار در شرایط تحریمی دارد روز به روز بدتر می شود. چرا این اتفاق می افتد؟ شاخص فساد ایران سه پله نزول پیدا کرد و اینها نشان دهنده این است که روز به روز اوضاع بدتر می شود. البته گروه اقلیتی هستند که ممکن است برخلاف اکثریتی که تاوان می دهند وضعشان خوب بوده یا روز به روز وضعشان بهتر شود. ما نباید براساس دیدگاه های آنها برنامه ریزی کنیم. آنچه مهم است، کلیت اقتصاد است که روند مطلوب و مناسبی ندارد. همه شاخص ها و سنجه هایی که ما برای اندازه گیری سطح تولید و رفاه در اقتصاد داریم نشان می دهد که درجه فلاکت و فقر و فاقه در اقتصاد ما نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است.