دولتمردان که ادعا می کنند نرخ تورم را کاهش داده اند بگویند که این کاهش نرخ تورم به کدام بخش ها اختصاص داشته است. به هر ترتیب تأمین کالاهای اساسی اصولاً حرف نسنجیدهای است چراکه کالا در بازار وجود دارد اما قدرت خرید نیست. حرف اصلی باید این باشد که ما چگونه میتوانیم اشتغال را توسعه دهیم، تورم را کنترل کنیم تا قدرت خرید مردم افزایش یابد. هر نوع کالایی را که مردم بتوانند بخرند و هر اندازه که نیاز داشته باشند قابل تهیه است، اما قیمتهای فزاینده و بالا و توان پایین مردم در خرید، اجازه تأمین نیازشان را نمیدهد. تخممرغ ۲هزار تومانی، پنیر کیلویی ۱۰۰ هزار تومانی و گوشت کیلویی ۱۸۰هزار تومانی را چگونه مردم با حقوق ماهیانه ۲ تا ۳میلیون تومان میتوانند تهیه کنند؟ موضوع این است که فاصله زیاد بین قیمت کالاها و دستمزدها موجب شده تا مردم قدرت خرید خود را از دست بدهند.
گرانی کالاها در بازار نشان دهنده عدم مدیریت صحیح و درست دولت است. دولت در بازار کالاهای اساسی نظارت و کنترلی ندارد و گویی این بازار به حال خود رها شده است. مشکلات دولت بسیار زیاد است و نمی تواند نظارتی بر دستگاههای برای کنترل قیمت ها داشته باشد و این امر موجب شده تا مردم در تامین مایحتاج روزانه خود دچار مشکلات فراوان شوند. امروز شرایط طوری است که خانواده ها حتی برای خرید میوه نیز باید حساب و کتاب داشته باشند و قدرت خرید تا سطح بسیار زیادی کاهش یافته است. دولت مقصر تمام اتفاقات و مشکلات را به گردن دیگران انداخته است. در وضعیت فعلی دولت نوسان نرخ ارز و تحریمهای بینالمللی را مقصر تمام آشفتگیها میداند اما اینکه بازار در چنین شرایطی قرار دارد، حاکی از مدیریت ضعیف دولت است.