هرچند قیمت ها در بازارهای مختلف مالی کاهش یافته؛ اما هیچ عامل بنیادی موجب این روند نشده و یا حداقل به لحاظ ریسک، همان ریسک های قبل به قوت خود باقی است و حتی ریسک های جدیدتری هم به آن اضافه شده است. اما نزول بازارهای موازی، انسان را به فکر فرومی برد که ما داریم به چه سمتی حرکت می کنیم. بازارها مثل ظروف مرتبطه هستند و چرخه های مختلف همچون چرخه دلار، چرخه طلا، چرخه بازارهای کالایی، چرخه بازار خودرو و مسکن و بازار سرمایه را پیش رو داریم. نقدینگی در بین بازارها در حال حرکت است.
در بازار سرمایه ریسک های مختلف و حتی بحث قیمت گذاری فولاد می تواند تاثیرات خود را بر بازار بگذارد. اتفاقا بازاری که نسبت به این اتفاقات واکنش نشان می دهد، بازار طبیعی تری است نسبت به بازاری که با وجود تحریم، رشد می کرد. اینکه روند منفی بورس تا کی ادامه می یابد، بستگی به رویکرد سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی دارد. نه حقیقی ها می توانند بازار را نجات بدهند و نه حقوقی ها و بازار اصلا چیزی برای نجات دادن الزاما نباید داشته باشد. بازار محل عرضه و تقاضای سهام شرکت هایی است که انتظاراتی در مورد پیش بینی سود، فروش و قیمت آنها وجود دارد. زمانی که نقدینگی زیاد وارد این بازار می شود، می تواند رشد بسیار بیشتری از درآمد واقعی آن شرکت، داشته باشد و افق می تواند تورمی باشد و یا افق خوش بینانه. حالا اینکه فاز اصلی آن چیست، به نظر می رسد تا ۱۵ روز آینده هنوز مشخص نیست زیرا ریسک ها سر جای خود هست. آن چیزی که در این مدت می تواند بازار را مثبت کند عوامل بنیادی مثلا در مورد رفع تحریم ها و دسترسی ایران به پول های بلوکه شده است به لحاظ اینکه چشم اندازی از رشد است. فقدان این سیگنال ها به بازار هم موجب تداوم وضعیت فعلی خواهد بود. پس ما در سال آینده کسری بودجه خواهیم داشت. کسری بودجه توام با افزایش پایه پولی و نقدینگی و تورم است. بنابراین بازار ممکن است شاهد افزایش اما از جنس متفاوت باشد.
در مورد بازار دلار و سایر بازارهای مالی نمی توان به روشنی اظهار نظر کرد چون رقم ورود و خروج نقدینگی در این بازارها به روشنی مشخص نیست. یکی از دلایلی که موجب می شود دلار بین کانال های ۲۴ تا ۲۶ هزار تومان در نوسان باشد، ناشی از این است که اولا برای یک سری از نیازها هنوز تقاضایی ایجاد نشده مثلا سفرهای خارجی. هرچقدر سفرهای خارجی اضافه تر شود تقاضای دلار بیشتر می شود که در حال حاضر در بازار ما نیست. در مورد بازار دلار اتفاق خاصی نیفتاده است.
آنچه در بازار طلای داخلی موجب کاهش قیمت شده، ناشی از قیمت های جهانی است. ما شاهد این هستیم که نقدینگی کوچکی از بازارهای مختلف به سمت بازار رمزارزها می رود. نکته دوم این است که با آمدن «بایدن» و کاهش ریسک در بازارهای جهانی ما می توانستیم شاهد کاهش قیمت طلا باشیم ولی کشوری مثل چین برای پشتوانه مالی در حال خرید طلای زیادی است.
در مورد بازارهای موازی دیگر از جمله مسکن در آذر ماه به نقطه عدم رشد رسیدیم ولی این به معنای عدم رشد قیمت در این بازار نیست چون نقدینگی در اقتصاد ایران هر روز تولید می شود هرچند سرعت آن کمتر شده است.
در نهایت تا ۲ هفته آینده ما در وضعیت تعلیق بیم و امید قرار خواهیم داشت و بعد از آن با شرایطی که پیش خواهد آمد که بیشتر هم از جنس سیاسی و بین المللی است ما باید دیدگاه های جدیدی را مد نظر قرار دهیم.
در دو هفته آینده نقدینگی جای خاصی نمی رود و در حساب های بانکی پارک است. البته داده ها نشان می دهد که روند ورود پول به صندوق های با درآمد ثابت در حال افزایش است که یک رویکرد پارک کردن پول است به این معنا که فعلا نقدینگی به دنبال یک پناهگاه است تا بازدهی داشته باشد و بعد سرمایه گذاران تصمیم می گیرند که به کدام سو روانه کنند. در بلندمدت هیچ ربطی به نقدینگی الان ندارد.
در حال حاضر هم خیلی از سهم های قوی داریم به طور مثال در حوزه پتروشیمی. تمام محصولات پتروشیمی در جهان شاهد رشد هستند. محصولاتی مثل مس، روی و فولاد نیز در حال رشد هستند؛ ولی اینکه سهامداران در حال حاضر به سمت سرمایه گذاری روی این سهم ها بروند با این ریسک مواجه است که شاخص پایین تر بیاید و قیمت این شرکت ها هم کاهش یابد؛ ولی از طرف دیگر زمان خوبی برای خرید این سهم هاست. پس ارتباطی بین ورود نقدینگی یا خروجش با اینکه سهام ارزنده نیستند وجود ندارد. همه منتظرند که در یک شرایط ایده آل این سهام را خریداری کنند. به همین دلیل رویکرد بلندمدت در صنایع پتروشیمی بسیار مثبت است چون رشد قیمت جهانی آن بسیار مثبت است.