هیجانات روانی در ابتدا شدت دارد و این روال طبیعی بوده و هنگامی که هیجانات تعدیل می شود باز هم نرخ ارز به روند افزایشی خود ادامه می دهد. بنابراین زمان دقیق برای صحبت در رابطه با نرخ ارز زمانی است که بایدن به عنوان ریاست جمهوری آمریکا قدرت را در دست گرفته و و در نقطه تعادلی قرار بگیرد. بنابراین مجدد ممکن است هیجانات روانی بعد از در دست گرفتن قدرت و برگشتن به برجام هم وجود داشته باشد که شدت آن بیشتر اما پایدارتر است. به عبارت بهتر، این اتفاقی که در چند روز گذشته در بازار ارز شاهد آن بودیم ماندگاری نداشته و موقتی است تا اینکه ببینم بایدن چه شرایطی برای برگشت به برجام دارد و تصمیمات داخلی نسبت به نرمش آمریکا چقدر است. آن موقع باید در رابطه با نرخ ارز صحبت کرد. در چند روز اخیر و روالی که نرخ ارز طی کرد ناشی از هیجانات انتخابات آمریکا بوده و موقتی است. به هر حال انتظار هم نداریم که سریع نرخ ها به سطح قبل از انتخابات برگردد چراکه نطق یکی سیاستمدار و یا یک مسئول هم می تواند مسیر کاهش قیمت ها را متوقف کند.
البته باید به این نکته هم در رابطه با نرخ ارز توجه داشت که بانک مرکزی چگونه میتواند با مداخله مستقیم قیمت ارز را کنترل کند. یک راه این است که ارزپاشی کند و به نوعی جلوی افزایش قیمت را بگیرد، اما باید بپذیریم که بانک مرکزی ارزی ندارد که بخواهد بازار را کنترل کند. ذخایر گذشته هم قابل استفاده نیست چرا که کنترل قیمت در یک بازه زمانی کوتاه مدت تبعات بلند مدت برای خالی شدن ذخایر ارزی دارد. بانک مرکزی آنچه در توان داشته را به کار گرفته است. اگر بخواهد ارزپاشی کند وضعیت از این هم سختتر خواهد شد؛ بنابراین بانک مرکزی تمام توان خود را در سمت عرضه به کار بسته است. مشکلی در سمت تقاضا وجود دارد که به سیاستهای ارزی ارتباط پیدا نمیکند که به سیاستهای کلی دولت ربط دارد و بانک مرکزی از آن تبعیت میکند.
همچنین امروز باید این واقعیت غیر قابل انکار را قبول کرد که با محدودیتهای ارزی روبرو هستیم و این امر کار را برای بانک مرکزی بسیار سخت کرده است. از سوی دیگر وقتی ورودی ارز به کشور قطع شده نباید این انتظار را داشت که بانک مرکزی معجزه کند، بلکه این نهاد نیز در چارچوب وظایف و اختیاراتی که داشته، عمل کرده، بنابراین زمانیکه ارزی در کار نباشد، قیمت ارز طبیعتا با افزایش روبرو خواهد شد و این اقدام نیز اجتناب ناپذیر خواهد بود.